رگبرگ های سیاه

برگ های سبز با رگبرگ های سفید، باعث میوه دادن درختان می شوند ؛ و برگ های سفید با رگبرگ های سیاه ، باعث ثمر دادن مغزها

رگبرگ های سیاه

برگ های سبز با رگبرگ های سفید، باعث میوه دادن درختان می شوند ؛ و برگ های سفید با رگبرگ های سیاه ، باعث ثمر دادن مغزها

رگبرگ های سیاه

هدف از ساختن این وبلاگ، ایجاد مکانی برای اشتراک خوانده ها و آموخته هاست.

بایگانی

زنده تر از زندگی - کریستین بوبن

شنبه, ۱۵ اسفند ۱۳۹۴، ۱۲:۳۸ ق.ظ

زنده تر از زندگی

عنوان: زنده تر از زندگی
نویسنده: کریستین بوبن
مترجم: دل آرا قهرمان
نشر: کتاب پارسه
تعداد صفحات: 96
سال نشر: چاپ اول 1392

نوشته های بوبن به گونه ای اند که باید آرام آرام آن ها را بخوانی و به کلمات اجازه دهی تا در وجودت ته نشین شوند. زنده تر از زندگی مجموعه افکار و احساسات مردی در ستایش همسرش پس از مرگ اوست. مجموعه ای با ریتم کند و آرام اما دلنشین و دوست داشتنی... 

 

- همه جا دنبال چیزی می گردم که شایسته ی ستایش باشد، حتی در بدترین ها. (صفحه 16)

- هزاران راه برای حرف زدن با مرده ها وجود دارد. دیوانگی یک کودک چهار سال و نیمه لازم بود تا بفهمیم که شاید بهتر است به جای حرف زدن با آن ها به حرفشان گوش بدهیم و این که آن ها فقط یک حرف به ما می زنند: باز هم زنذگی کنید و همواره بیشتر و بیشتر زندگی کنید، خود را آزار ندهید و خنده را فراموش نکنید. ( صفحه 38)

- تعداد کمی از کتاب ها زندگی را تغییر می دهند. وقتی آن را عوض می کنند برای همیشه این اتفاق می افتد، درهایی باز می شوند که حتی گمان وجودشان هم نمی رفت، آدم داخل می شود و هرگز به عقب بر نمی گردد. (صفحه 42)

- ما نمی توانیم کسی را دوست داشته باشیم مگر اینکه بخواهیم او را بی اختیار در قلب خویش جای دهیم، در حالی که بودن یعنی دل دادن به کسانی که دوستشان می داریم بی آنکه هرگز آن ها را از آن خویش کنیم، و چگونه می توان دل را برای ابد به کسی داد؟

پاسخ را تو می دانی. پاسخ را همه می دانند. پاسخ یعنی همواره ی زندگی در اضطراب این پرسش ماندن. پاسخ یعنی پاسخ ندادن و برای ابد در درون پاسخ ماندن، رقصان، خندان، به شیوه ی گیسلن. (صفحه 54)

 

* فکر می کنم بیشترین زمانی که تا به حال صرف خواندن کتابی کرده ام متعلق به این کتاب است. چیزی بیشتر از دو ماه. "زنده تر از زندگی" همسفر دو ماهه من در اتوبوس، مترو، دانشگاه و همه جا بود. در هر لحظه جرعه ای از آن را می نوشیدم، چشمانم را می بستم و به بوبن این فرصت را می دادم تا با ترکیب خاص کلماتش کاری را کند، که می خواهد...

 

 

۹۴/۱۲/۱۵
مهدیه عباسیان

کتاب پارسه

کریستین بوبن

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">