رگبرگ های سیاه

برگ های سبز با رگبرگ های سفید، باعث میوه دادن درختان می شوند ؛ و برگ های سفید با رگبرگ های سیاه ، باعث ثمر دادن مغزها

رگبرگ های سیاه

برگ های سبز با رگبرگ های سفید، باعث میوه دادن درختان می شوند ؛ و برگ های سفید با رگبرگ های سیاه ، باعث ثمر دادن مغزها

رگبرگ های سیاه

هدف از ساختن این وبلاگ، ایجاد مکانی برای اشتراک خوانده ها و آموخته هاست.

بایگانی

کمدی های کیهانی - ایتالو کالوینو

دوشنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۸، ۰۶:۱۱ ب.ظ

عنوان: کمدی های کیهانی
نویسنده: ایتالو کالوینو
مترجم: موگه رازانی
نشر: کلاغ
تعداد صفحات: 200
سال نشر: چاپ اول 1391 - چاپ پنجم 1394

اولین کتابی که از ایتالو کالوینو خواندم " اگر شبی از شب های زمستان مسافری" بود. با آن کتاب در دوران کارشناسی مواجه شده بودم، چند ماهی درگیرش بودم و آخر نیمه تمام رهایش کردم. 

در یک کتاب خوانی گروهی در سال 94 با کمدی های کیهانی آشنا شدم، چند صفحه ی اولش را خواندم و از آنچه کالوینو در ذهنش پرداخته بود و ایده های بکر و بی نظیرش حظ کردم (حسی که به کتاب اول هم با وجود نیمه تمام ماندنش داشتم).

اواخر سال 95 بود که کتاب را خریدم. مدت زیادی کتاب روی میز بود. هر روز چند صفحه میخواندم، بعضی صفحه ها را چند بار، بعد توقف تا ماه بد و یا چند ماه بعد. این روال سه سال ادامه داشت. دیروز دوباره کتاب را برداشتم و سراغ یکی دو داستانی که در انتها نخوانده باقی مانده بود رفتم. اما نشد که نشد. کالوینو برای من نویسنده ای است که عجیب من را به فکر فرو می برد. آن قدر عمیق پس از خواندن چند کلمه در خودم و افکارم غرق می شوم که ادامه دادن برایم غیر ممکن می شود. به همین دلیل تصمیم گرفتم دومین کتاب کالوینو را هم ناتمام بگذارم و کتاب را بگذارم گوشه ای غیر قابل دید در کتابخانه، تا بماند برای روزهایی که زمان تمام شدنش فرا برسد...

 

Qfwfq پیر که اسمش شبیه حرکت تصادفی انگشتان روی صفحه کلید کامپیوتره خاطرات خودش رو از اولین زمانی که به یاد داره تعریف میکنه. این اولین زمان وقتیه که Qfwfq به همراه تعداد دیگری از همسایه هاش در یک نقطه ی بی نهایت چگال جمع شده بودند. آنطور که خودش تعریف می کنه،"هر نقطه ی هر کدام از ما با همان نقطه ی دیگری، در یک نقطه واحد که همگی در آن زندگی می کردیم منطبق بود!". Qfwfq به مرور زمان و در طی میلیاردها سال به اشکال مختلف مثل عنصری در سحابی سیال که بعدها منظومه شمسی در آن شکل گرفت، نرم تنی که در ابتدایی ترین شکل موجود در لبه ساحل روزگار می گذارند ، دایناسوری منقرض شده و ... در می آید و خاطرات شیرینی را از میلیاردها سال گذشته تعریف میکنه.

 

- یک شب مثل همیشه با تلسکوپ به آسمان نگه می کردم. متوجه شدم که از کهکشانی به فاصله صد میلیون سال نوری، یک تکه مقوا سر برآورد. روی آن نوشته شده بود دیدمت. فوری حساب کردم: صد میلیون سال طول کشیده بود تا نور آن کهکشان به من برسد و از آن جایی که آن ها هم با صد میلیون سال تاخیر می دیدند این جا چه اتفاقی می افتد، لحظه ای که مرا دیده بودند به دویست میلیون سال قبل بر می گشت. حتا قبل از این که به تقویم مراجعه کنم تا ببینم آن روز چه کرده ام، ترس وجودم را گرفت: دقیقا دویست میلیون سال قبل، نه یک روز کم تر و نه یک روز بیش تر اتفاقی برایم افتاده بود که همیشه می خواستم آن را پنهان کنم.

 

 

۹۸/۰۱/۱۹
مهدیه عباسیان

ایتالو کالوینو

نشر کلاغ

نظرات  (۱)

سلام علیکم
سپاس بابت معرفی کتاب. از ایتالو کالوینو «بارون درخت‌نشین» را چند ماه پیش گرفته‌ام که متأسفانه هنوز فرصتی برای خواندنش فراهم نشده است.
Qfwfq را که دیدم،‌ پیش از خواندن متن، دقیقاً به ذهنم رسید که چه‌قدر شبیه کمات نامفهومی است که گاهی با فشردن تصادفی کلیدها تایپ کرده‌ام. جالب بود!
پاسخ:
سلام. خواهش میکنم.
بارون درخت نشین در لیست انتظار من هست. امیدوارم آن کتاب نیمه تمام نماند.

بله درسته...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">