رگبرگ های سیاه

برگ های سبز با رگبرگ های سفید، باعث میوه دادن درختان می شوند ؛ و برگ های سفید با رگبرگ های سیاه ، باعث ثمر دادن مغزها

رگبرگ های سیاه

برگ های سبز با رگبرگ های سفید، باعث میوه دادن درختان می شوند ؛ و برگ های سفید با رگبرگ های سیاه ، باعث ثمر دادن مغزها

رگبرگ های سیاه

هدف از ساختن این وبلاگ، ایجاد مکانی برای اشتراک خوانده ها و آموخته هاست.

بایگانی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فریبا کلهر» ثبت شده است

عنوان: عاشقانه
نویسنده: فریبا کلهر

نـشر: آموت
تعداد صفحات: 236
سال نشر: چاپ اول 1391

این کتاب داستان عاشقانه های مردی نویسنده است. مردی که رد پای سه زن در زندگی او دیده می شود. همسر، نامزد ِ سابق و دختری که رویا و واقعیت او را به هم می ریزد.

 

- "جان دلم"

  این رمز من و اوست. قرار من و اوست. صدا زدن و جواب شنیدن. یک جور ابراز بی قراری و دلتنگی و توجه خواستن. به هم قول داده ایم جواب صدا زدن هایمان را بدهیم. حتی اگر از هم دلخور باشیم، حتی اگر چشم دیدن هم را نداشته باشیم یا به خون هم تشنه باشیم.

- خوشحال بودم که نسیب من از دنیا نسترن نبود مانا نبود هیچ کس نبود جز خال بانو که هیچ چیز نداشت جز یک آنِ ساده و دوست داشتنی و جادویی، آنی که هنوز برایش ساختاری ریاضی درست نشده است.

 

* باز هم حرفی برای گفتن در مورد این کتاب ندارم...

** گاهی فکر می کنم چرا واقعا به بعضی کتاب های آموت اعتماد می کنم؟

*** با توجه به ولادیمیر می گوید توقع بیشتری از این کتاب و فریبا کلهر داشتم.

**** خودم را برای وقتی که برای مطالعه این کتاب صرف کردم، نخواهم بخشید!

 

 

۱ نظر ۱۶ مرداد ۹۶ ، ۱۹:۱۹
مهدیه عباسیان

ولادیمیر می گوید

عنوان: ولادیمیر می گوید:
نویسنده: فریبا کلهر

نـشر: فریبا ( با همکاری نشر آموت)
تعداد صفحات: 136
سال نشر: چاپ اول 1393

داستان که از زبان دخترکی نوجوان روایت می شود، در مورد یک خانواده ی سه نفره ی ایرانی است که تصمیم به مهاجرت می گیرند. موقعیت جدید برخلاف توقعشان با سختی های زیادی همراه است و زندگی را به ورطه ی نابودی می کشاند. این جاست که نقش ولادیمیر پر رنگ تر می شود. ولادیمیر که شخصیت غایب، همیشه حاضر و به نوعی عقل کل داستان است با حرف هایی که از او نقل می شود، به یافتن راه درست و بهترین راهکار ها کمک می کند. 

فریبا کلهر در مقدمه ی کتاب آورده است که با شخصیت های این کتاب در تورنتو و در محله ای ایرانی نشین آشنا شده است و ولادیمیر  شخصیتی است که حرف های او فشرده ی افکار تمام اندیشمندان، بزرگان و فیلسوفان دنیاست.

 

- بابی گفت: صبرکن ببینم. ما دعوا نمی کنیم. این یک جور... یک جور... ولادی چه می گوید؟ یک جور مشاجره است. حالا چی می خواستی بگویی؟

گفتم: چرا همه اش شما شکست می خوری؟

گفت: از چی حرف می زنی؟ مگر میدان جنگ است؟ خیلی وقت ها من کوتاه می آیم تا یک چیز با ارزش تر را حفظ کنم. این طوری پیروز تمام مشاجره ها من هستم. (صفحه ی 62)

- دیدن کسانی که انگار دیدنشان خیلی طبیعی است به ما آرامش و اطمینان میدهد. اطمینان از این که همه چی رو به راه است. (صفحه ی 84)

- به قول ولادی زندگی پشیزی نمی ارزد اگر همان که هستم بمانم. (صفحه ی 108)

 

* "ولادیمیر می گوید:" یک داستان ساده بود که خیلی هم ساده روایت شده بود. روی جلد نوشته بود: رمانی برای همه. و فکر می کنم این سادگی در نوع بیان و روایت برای همه پسند کردن رمان عنصری ضروری بود. طوری که حتی می توان این کتاب را به عنوان گزینه ای مناسب برای نوجوانان هم تلقی کرد.

** مدت هاست به این موضوع فکر می کنم که نوشتن حس شخصی در مورد یک کتاب کار بیهوده ای نیست؟ این سوال برای این به ذهنم رسید که برای فهماندن حس و نظرم در مورد یک کتاب مشترک در دنیای حقیقی نیاز به مقدار زیادی مقدمه چینی و گفتن برخی جزئیات در مورد تجربیات قدیمی و اینکه چه شد که چنین حسی در من ایجاد شد، است. حالا چه برسد به دنیای مجازی...

نمیدانم کدام یک باعث شدند تا ترجیح دهم حس خاص ایجاد شده توسط ولادیمیر نگفته باقی بماند. افکاری از این دست و اینکه شاید به جز کتاب مشترک به اشتراکات دیگری هم نیاز است،بی پاسخ ماندن سوالات، نیافتن واژگان مناسب و یا هر سه...

۱ نظر ۲۴ مهر ۹۴ ، ۱۵:۱۶
مهدیه عباسیان

روزی که محبت گل کرد

عنوان: روزی که محبت گل کرد
نویسنده: فریبا کلهر

نـشر: نبأ
تعداد صفحات: 18
سال نشر: چاپ اول 1376 - چاپ سوم 1382

روزی که محبت گل کرد کتابی مصور و کوتاه است که ماجرای غدیر خم و به امامت رسیدن امام علی (ع) را با نثری بسیار ساده برای کودکان گروه سنی ج ( سال های آخر دبستان) بیان می کند. ماجرای غدیر خم داستانی است که بیشتر کودکان با آن آشنا هستند اما نکته ای که کتاب را جذاب می کند روایت داستان از زبان خداست.

 

* نام جالب کتاب من را به سوی خواندن آن سوق داد. ولی در واقع، آنقدرها هم جالب نبود.

۱ نظر ۲۲ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۵۱
مهدیه عباسیان