رگبرگ های سیاه

برگ های سبز با رگبرگ های سفید، باعث میوه دادن درختان می شوند ؛ و برگ های سفید با رگبرگ های سیاه ، باعث ثمر دادن مغزها

رگبرگ های سیاه

برگ های سبز با رگبرگ های سفید، باعث میوه دادن درختان می شوند ؛ و برگ های سفید با رگبرگ های سیاه ، باعث ثمر دادن مغزها

رگبرگ های سیاه

هدف از ساختن این وبلاگ، ایجاد مکانی برای اشتراک خوانده ها و آموخته هاست.

بایگانی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نامه 31» ثبت شده است

نوشتن در مورد نامه ی 31 ام، کار سختی است. یا شاید بهتر باشد بگویم جدا کردن بخش هایی از آن برای نوشتن یک گوشه برای خودم غیر ممکن است، چون کلمه به کلمه و جمله به جمله ی آن، هم آن قدر قشنگ بیان شده اند که نمی شود بی خیالشان شد، هم آن قدر دانستنشان و عمل کردن به آن ها ضروری و مهم است که نمی شود به سادگی از کنارشان رد شد.

امام علی (ع) این نامه را در سال 38 هجری خطاب به امام حسن (ع) نوشته و آن را این طور آغاز کرده است:

از پدری فانی، اعتراف دارنده به گذشت زمان، زندگی پشت سر نهاده که در سپری شدن دنیا چاره ای ندارد و مذمت کننده ی دنیا، مسکن گزیده در جایگاه گذشتگان و کوچ کننده ی فردا. به فرزندی که امیدوار به چیزی است که به دست نمی آورد، رونده ی راهی که به نیستی ختم می شود، در دنیا هدف بیماری ها، در گرو روزگار، در تیررس مصائب، گرفتار دنیا، سودا کننده ی دنیای فریب کار، وام دار نابودی ها، اسیر مرگ، هم سوگند رنج ها، هم نشین اندوه ها، آماج بلاها، به خاک افتاده در خواهش ها و جانشین گذشتگان است.

 وقتی شروع به خواندن این نامه کردم، نمی شد از پاراگراف اول جلوتر رفت. دوباره و چندباره آن را خواندم. به فرزندی که امید به چیزی دارد که به دست نمی آورد؟ گرفتار دنیا؟ به خاک افتاده در خواهش ها؟ مسلما امام حسن این نبود، پس امام علی خطاب به فرزند خودش می گوید تا من پند بگیرم؟

 

- تاریخ گذشتگان را بر او (دلت) بنما و آنچه بر سر پیشینیان آمده است به یادش‌آور.

- برای حق در مشکلات و سختی ها، شنا کن.

- علمی که سودمند نباشد فایده‌ای نخواهد داشت، و دانشی که سزاوار یادگیری نیست سودی ندارد.

- از هرکاری که تو را به شک و تردید اندازد و تسلیم گمراهی کند بپرهیز.

- اگر درباره ی جهان و تحولات روزگار، مشکلی برای تو پدید آمد، آن را به عدم آگاهی ارتباط ده، زیرا تو ابتدا با ناآگاهی متولد شدی و سپس علوم را فراگرفتی و چه بسیار است آنچه را که نمی دانی و خدا می داند، که اندیشه ات سرگردان، و بینش تو در آن راه ندارد، سپس آن ها را می شناسی.

- داستان آنکس که دنیا را آزمود، چونان مسافرانی است که رد سر منزلی بی آب و علف و دشوار اقامت دارند و قصد کوچ کردن به سرزمینی را دارند که در آن حا آسایش و رفاه فراهم است. پس مشکلات راه را تحمل می کنند و جدایی دوستان را می پذیرند و سختی سفر، و ناگواری غذا را با جان و دل قبول می کنند، تا به جایگاه وسیع و منزلگاه امن، با آرامش قدم بگذارند و از تمام سختی های طول سفر احساس ناراحتی ندارند و هزینه های مصرف شده را غرامت نمی شمارند و هیچ چیز برای آن ها دوست داشتنی نیست جز آن که به منزل امن و محل آرامش برسند.

- نفس خود را میزان میان خود و دیگران قرار ده، پس آنچه را برای خود دوست داری برای دیگران نیز دوست بدار و آنچه را برای خود نمی پسندی، برای دیگران مپسند، ستتم روا مدار، آنگونه که دوست نداری به تو ستم روا شود.

- اگر مستمندی را دیدی که توشه ات را تا قیامت می برد و فردا که به آن نیاز داری به تو باز می گرداند، کمک او را غنیمت بشمار و زاد و توشه را بر دوش او بگذار، و اگر قدرت مالی داری، بیشتر انفاق کن، و همراه او بفرست. (چقدر قشنگ... چه زاویه دید بی نظیری... کمک او را غنیمت بشمار...)

- از گنجینه های رحمت او چیزی را درخواست کن که جز او کسی نمی تواند عطا کند.

- هرگز از تاخیر اجابت دعا نا امید مباش، زیرا بخشش الهی به اندازه نیت است، گاه، در اجابت دعا تاخیر می شود تا پاداش درخواست کننده بیشتر و جزای آرزو کامل تر شود. گاهی درخواستی می کنی، اما پاسخ داده نمی شود، زیرا بهتر از آنچه خواستی به زودی یا در وقت مشخص، به تو خواهد بخشید. یا به جهت اعطا بهتر از آنچه خوستی، دعا به اجابت نمی رسد.

- به یقین بدان که تو، به همه ی آرزوهای خود نخواهی رسید، و تا زمان مرگ بیشتر زندگی نخواهی کرد، و بر راه کسی می روی که پیش از تو می رفت، پس در به دست آوردن دنیا آرام باش و در مصرف آنچه به دست آوردی نیکو عمل کن.

- تلخی ناامیدی بهتر از درخواست کردن از مردم است.

- خشم را فرو خور که من جرعه ای شیرین تر از آن ننوشیده ام و پایانی گوارا تر از آن ندیده ام.

- اگر برای چیزی که از دست دادی ناراحت می شوی، پس برای هرچیزی که به دست تو نرسیده نیز نگران باش.

و...

 

از هر دری در این نامه سخن گفته شده است. از انسان و حوادث روزگار گرفته، تا خودسازی، اخلاق اجتماعی و معیار روابط اجتماعی ،تربیت فرزند، آخرت گرایی، معنویات، واقع نگری، دعا کردن، حقوق دوستان، ارزش های اخلاقی و جایگاه زن. مسلما امام علی خطاب به فرزندش می گوید و می نویسد تا همه پند بگیریم و همه درست زندگی کنیم...

 

* بعد از خواندن این نامه مخلوطی از احساسات متناقض در آدم به وجود می آید. هم حسی قشنگ و فوق العاده که ناشی ست از نوع نگارش و همه جانبه بودن آنچه که خوانده است، هم حس خجالت و شرمساری که ناشی ست از آنگونه که عمل کرده است.

** احساس می کنم این نامه را باید زود به زود بخوانم. تا یادم نرود، آنچه را که یادم رفته بود...

 

 

 

۱ نظر ۲۱ خرداد ۹۵ ، ۱۶:۰۶
مهدیه عباسیان