رگبرگ های سیاه

برگ های سبز با رگبرگ های سفید، باعث میوه دادن درختان می شوند ؛ و برگ های سفید با رگبرگ های سیاه ، باعث ثمر دادن مغزها

رگبرگ های سیاه

برگ های سبز با رگبرگ های سفید، باعث میوه دادن درختان می شوند ؛ و برگ های سفید با رگبرگ های سیاه ، باعث ثمر دادن مغزها

رگبرگ های سیاه

هدف از ساختن این وبلاگ، ایجاد مکانی برای اشتراک خوانده ها و آموخته هاست.

بایگانی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نشر نی» ثبت شده است

عنوان: کودک، خانواده، انسان
نویسنده: ادل فیبر - ایلین مزلیش
مترجم: گیتی ناصحی
نشر: نی
تعداد صفحات: 180
سال نشر: چاپ اول
1368 - چاپ دوازدهم 1393

 هرآنچه که می خواهم در مورد این کتاب می گویم می شود همان که همه جا از آن گفته اند:

 

کتابی که در دست دارید حاصل تجربیات دو مادر است که به مدت پنج سال در یک گروه تربیت کودک شرکت کردند تا بتوانند فرزندان‌شان را با روش‌های بهتری پرورش دهند. از آن‌جا که نویسندگان کتاب روان‌شناس حرفه‌ای نیستند، در این کتاب از اصطلاحات دشوار و فنی خبری نیست و نویسندگان با ساده‌ترین زبان، تجربیات خود را در مقام مادر در دسترس خواننده قرار داده‌اند. آن‌ها حاصل یک دورهٔ پنج‌سالهٔ کار گروهی زیر نظر دکتر جینات را در این کتاب گرد آورده‌اند و با طرح شکست‌ها و موفقیت‌های‌شان نشان می‌دهند که تربیت کودک، کاری ساده و پیش‌پاافتاده نیست. خانم ادل فیبر دارای درجهٔ لیسانس در رشتهٔ تئاتر و فوق‌لیسانس علوم تربیتی از دانشگاه نیویورک است. او مادر سه فرزند است و در مدارس نیویورک تدریس می‌کند. خانم ایلین مزلیش دارای درجهٔ لیسانس در رشتهٔ تئاتر است و در مؤسسات پرورش کودکانی که مشکل تربیتی دارند، مشغول به کار است. او نیز مادر سه فرزند است.

 

- کلملاتی که ارزیابی می کنند جلوی پیشرفت کودک را می گیرند. اما کلماتی که توصیف می کنند بچه را آزاد می کنند.

- با ارزش ترین پیزی که می توان به یک کودک ارزانی داشت، یک شناخت مثبت و واقع بینانه از خودش است.

- عقل تا آنجا می تواند جذب کند که احساسات اجازه دهد.

- برای انسان تربیت کردن روش های انسانی لازم است.

- مسئولیت والدین تنها خوشحال کردن کودک نیست، بلکه ساختن شخصیت اوست. صرفا با خوشحال کردن بچه، ما خدمتی به او نکرده ایم.

 

* کتابی فوق العاده عالی که به نظرم خواندنش برای همه ی افراد ضروری است. در این کتاب با زبانی بسیار ساده از مهارت هایی صحبت شده است که جای خالی آن در زندگی بسیاری از ما حس می شود.

** این کتاب را باید چند بار خواند. پس از یک بار مطالعه بدون شک  مانند دایره المعارفی در برخورد با کودکان برایمان خواهد بود که نیاز داریم بارها و بارها به آن مراجعه کنیم.

***  در گودزرید نظرات زیادی در مورد همه ی کتاب ها ثبت شده است. وقتی این کتاب را چک می کردم و از دیدن تنها دو نظر در مورد آن دلم گرفت.

**** بخوانید و لذت ببرید و از تاثیر شگفت انگیزش حظ کنید...

 

 

۱ نظر ۰۳ دی ۹۷ ، ۱۲:۴۴
مهدیه عباسیان

مهمان ناخوانده

عنوان: مهمان ناخوانده
نویسنده: اریک امانوئل اشمیت
مترجم: تینوش نظم جو
نشر: نی
تعداد صفحات: 143
سال نشر: چاپ اول 1387 - چاپ هشتم 1395

اشمیت را یکی از بهترین نویسندگان کار بلد می دانم. نویسنده ای که ترفندهای زیادی برای جذب مخاطب در چنته دارد و از آنها برای مجذوب و همراه کردن مخاطب استفاده می کند. یکی از این روش ها استفاده از شخصیت های بزرگ و نام آشنا مانند "فروید" در مهمان ناخوانده و یا مانند "هیتلر" در آدولف هـ دو زندگی است. او در این نمایشنامه فروید را با دانسته های فلسفی خود همراه می کند تا دغدغه های فردی که در اصل وجود خداوند شک دارد را به تصویر بکشد و بر سر ایمان و بی ایمانی بحث کند... بسیار ساده، عمیق و دلنشین...

اتفاقات این کتاب مربوط به جنگ جهانی دوم و فتح اتریش توسط نازی هاست. فروید ِ دچار شک به وجود خدا، دخترش آنا و ناشناس ( که برای لو نرفتن داستان اشاره ای به او نمیشود) تنها شخصیت های این نمایشنامه هستند.

 

- انسان تو یه زیرزمینه آقای اوبرزایت. تنها نورش مشعلیه که با تیکه های پارچه و کمی روغن درست کرده. انسان می دونه که این شعله همیشه روشن نمی مونه. انسان ِ مومن جلو میره و فکر می کنه که ته تونل دری وجود داره که پشتش نوره... انسان خدانشناس می دونه که دری وجود نداره، می دونه تنها نوری که هست همون نوریه که خودش با دست های خودش درست کرده، می دونه که پایان تونل پایان خودشه. پس طبیعیه که وقتی به دیوار می خوره دردش بیشتره... وقتی بچه اش رو از دست میده، همه چیز براش تهی تره... (صفحات 86-87)

 

* این کتاب را یک روز خوب و بسیار سرد، یک نفس در پارک خواندم و بسی لذت بردم.

** این روزها نوعی رخوت خاص، پر مشغله بودن و گیر کردن در پیله ای که خواسته یا ناخواسته بودن منشأ آن چندان مشخص نیست، را تجربه می کنم. شرایطی که باعث می شود، بین خواندن یک کتاب و نوشتن در موردش چیزی حدود 2 ماه فاصله بیفتد!

 

 

۳ نظر ۲۱ بهمن ۹۵ ، ۲۰:۰۰
مهدیه عباسیان