رگبرگ های سیاه

برگ های سبز با رگبرگ های سفید، باعث میوه دادن درختان می شوند ؛ و برگ های سفید با رگبرگ های سیاه ، باعث ثمر دادن مغزها

رگبرگ های سیاه

برگ های سبز با رگبرگ های سفید، باعث میوه دادن درختان می شوند ؛ و برگ های سفید با رگبرگ های سیاه ، باعث ثمر دادن مغزها

رگبرگ های سیاه

هدف از ساختن این وبلاگ، ایجاد مکانی برای اشتراک خوانده ها و آموخته هاست.

بایگانی

۸ مطلب در فروردين ۱۳۹۴ ثبت شده است

ابن مشغله

عنوان: ابن مشغله
نویسنده: نادر ابراهیمی

نـشر: روزبهان
تعداد صفحات: 132
سال نشر: چاپ هفتم 1386

 ابن مشغله شرح حالی است که نادر ابراهیمی در آن درباره تمام سال هایی که در جست و جوی کار بوده و آن چه در این راه تجربه کرده است، توضیح می دهد. ابراهیمی که خودش را در این کتاب ابن مشغله نامیده است با نثری بسیار ساده و روان و دوست داشتنی طوری تو را با خود همراه می کند که نمی توانی از جلد دوم کتاب " ابوالمشاغل" صرف نظر کنی.

 

* با توجه به نکات ریزی که در این کتاب وجود دارد، فکر میکنم این کتاب جزو کتاب هایی ست که باید خواند...

 

- ما قبل از هر چیز به یک رستاخیز اخلاقی نیاز داریم. فقط همین. اگر به راستی همه چیز باید دگرگون شود، یک دگرگونی اخلاقی و معنوی مقدم بر همه چیز است. ما دست کم ، در این مورد خاص نیازی به غرب نداریم. می توانیم برگردیم و مثل ایرانی های قدیم زندگی کنیم، یعنی رفتار کنیم. همین کافی است. (صفجه ی 55)

- او ایمان دارد که جهان، حتی یک روز قبل از انهدام به کمال خود، به اوج خود و به شکوه رویایی خود خواهد رسید و همه رنج ها به همین یک روز کوتاه می ارزد. ( صفحه ی 58)

- در تمام آن سال ها این زنم بود که به جای من مقاومت می کرد و یا مصالح مقاومت مرا می ساخت. آن هم نه با شعار دادن و فریاد کشیدن، بلکه با سکوتی رضایت مندانه.  (صفحه ی 77)

 

۰ نظر ۲۸ فروردين ۹۴ ، ۱۱:۵۷
مهدیه عباسیان

چرا عقب مانده ایم

عنوان : چرا عقب مانده ایم؟ ( جامعه شناسی مردم ایران)
نویسنده: دکتر علی محمد ایزدی
نـشر: علم
تعداد صفحات: 352
سال نشر: چاپ سوم 1385

دکتر علی محمد ایزدی در چرا ما عقب مانده ایم، سعی کرده است که دور از هر گونه احساسات و عواطف و با تمام ناراحتی ها چندین موضوع مهم ( قبول عقب افتاده بودن جامعه ایران، پذیرش آسیب دیدگی روانی افراد جامعه، علل آسیب دیدگی، علاج پذیر بودن آسیب دیدگی و  راه های درمان) را با هموطنان و دست اندرکاران در میان بگذارد و درد را به آن ها بشناساند. او در مقدمه نوشته است : " خوب بلدم بگویم که ما ایرانیان شجاعت شیر، سخاوت حاتم و وجاهت طاووس و.. چه و چه را داریم. ولی می دانم که بدین ترتیب تنها با استقبال از "شعار" و احتراز از "شعور" خود را غافل نموده و بعضی را فریب داده ام، و میدانم که بدین ترتیب هیچ دردی از درد های خود و هموطنانم را دوا نکرده ام... با وجود تمام این می دانم ها ترجیح می دهم که واقعیت را ، هر قدر تلخ، عنوان کنم. تا مصلحان قوم به گفتار آیند و دست اندرکاران را به حرکت درآرند و اکنون که کشور خالی از اغیار است و ایرانیان خود صاحب اختیار، هرچه زودتر ترتیب نجات مردم را با امید به خدا از جهل و ظلم و فقر فراهم سازند و شروع نمایند. این کار با فرض اینکه با عقل و تدبیر و خلوص انجام شود، برای نتیجه دادن لااقل بیست سال وقت می خواهد. ولی اگر از فردا شروع کنیم، پس فردا یک روز از بیست سال کم شده است."

کتاب شامل سه فصل است که در فصل اول چرا ما «عقب» مانده ایم ؟ به بررسی دلایل عقب افتاده بودن جامعه ایران با بررسی تمام نظرات متفاوت چون استعمارگران، سیستم سلطنتی، حاکمیت هزارفامیلی، منابع نفتی، دین اسلام، بی سوادی و شخصیت اخلاقی می پردازد. فصل دوم شخصیت اخلاقی ما ایرانیان با دو بخش نظریات خارجیان درباره ما ایرانیان ( هردوت، گزنفون و ...) و نظریات خودمان درباره خلقیاتمان ( سعدی، فردوسی و...) آغاز می شود و به بررسی بسیاری از ویژگی های اخلاقی افراد جامعه همراه با مثال های فراوان می پردازد. و فصل سوم کتاب تحلیل شخصیت اخلاقیمان قوی ترین فصل کتاب است که علل آسیب دیدگی را بیان می کند و سعی می کند راه درمان را به ما نشان دهد.

 

* دوست دارم در مورد مطالبی که در این کتاب خواندم و مطالب مرتبط دیگر ساعت ها حرف بزنم!

اما فقط به دو نکته اشاره می کنم:

1- اگر کتاب وضعیت آخر نوشته توماس آنتونی هریس با ترجمه اسماعیل فصیح را خوانده باشید، فصل سوم این کتاب برایتان بسیار آشنا خواهد بود.

2- داشتم فکر می کردم کاش می شد خواندن این کتاب و کتاب هایی از این دست برای همه افراد، مخصوصا والدین و افرادی که در آینده والد خواهند بود ، اجباری بود. در این کتاب نکاتی به ما گوشزد می شود که حتی اگر به تغییر اوضاع جامعه و توسعه یافتگی هم علاقه ای نداشته باشیم ، دانستن آن ها برای آینده ی فرزندان و زندگی شخصیمان بسیار مهم و ضروری است. اما کاش می شد راهی یافت تا دچار "رسوب یافته ها" نشویم. مدتی پیش مقاله ای خواندم که در آن توضیح داده شده بود که بیشتر انسان های امروز بی وقفه در حال کسب دانش و مهارت های جدیدی هستند که تنها در ذهن آن ها رسوب می کند. همین و بس! و در لحظات زندگی و موقعیت های حساس حتی به آموخته ها فکر هم نمی کنند و بر اساس روش های قدیمی و غلط عمل می کنند.

 

۰ نظر ۲۶ فروردين ۹۴ ، ۱۹:۴۴
مهدیه عباسیان

برای یک روز بیشتر

عنوان: برای یک روز بیشتر
نویسنده: میچ آلبوم
مترجم: منیژه جلالی
نشر: البرز
تعداد صفحات: 236
سال نشر: چاپ اول سال 1386

 موضوع و نثر برای یک روز بیشتر به گونه ایست که ناخودآگاه در تک تک کلمات کتاب غرق می شوی و بی وقفه تا انتهای کتاب با نویسنده همراه میشوی. داستان در چهار بخش نیمه شب، صبح، نیمروز و شب روایت می شود و در مورد فردی است به نام چارلز که می خواهد به زندگی خود پایان دهد اما تنها یک روز بیشتر، همه چیز را تغییر می دهد. میچ آلبوم مفاهیم گوناگون و گسترده ای را چون جبران فرصت های از دست رفته، نقش والدین (مخصوصا مادر)، ارج نهادن و بی اهمیتی به آن ها و ... را بسیار ملموس روایت می کند. در این کتاب هم مانند سایر کتاب های آلبوم خانواده و مرگ دو عنصر جدایی ناپذیر داستان های او هستند و آلبوم مثل همیشه با رفت و برگشت بین حال و گذشته به روایت داستانی واقعی می پردازد.

 

* یکی از چیزهایی که در مورد میچ آلبوم و کتاب هایش دوست دارم این است که داستان هایش مملو از تلنگرهایی است که تو را با خودت درگیر می کند. طوری که قسمت هایی از کتاب همواره در ذهنت تکرار می شود و باعث تغییر بعضی رفتارها و یا به نوعی هوشیارانه عمل کردن در برخی ابعاد می شود.

** می توانید این کتاب را با نام یک روز بیشتر با ترجمه گیتا گرگانی و در انتشارات کارون هم بخوانید.

 

- پدرم یک بار به من گفت :« تو می تونی یا پسر مامان باشی یا پسر بابا. ولی نمی تونی هر دوی اونا باشی» و من هم پسر بابا شدم. (صفحه ی 29)

- سال ها پس از مرگ مادرم فهرستی فراهم کردم از وقت هایی که مادرم حمایتم می کرد و وقت هایی که من از مادرم پشتیبانی نمی کردم. غم انگیز بود. هیچ توازنی وجود نداشت. چرا بچه ها تا به این اندازه یکی از والدین را ارج می نهند و دیگری را در مرتبه ای پایین و بی اهمیت نگاه می دارند؟ ( صفحه ی43)

- آیا هرگز به این فکر کرده ای که وقتی در جایی هستید چیزی اتفاق می افتد، در جای دیگر چه روی می دهد؟ ( صفحه ی 198)

۰ نظر ۲۴ فروردين ۹۴ ، ۱۷:۰۸
مهدیه عباسیان

عقد و داستان های دیگر

عنوان : عقد و داستان های دیگر
نویسنده: اسماعیل فصیح
نـشر: امیر کبیر
تعداد صفحات: 184
سال نشر: 1357

اسماعیل فصیح نویسنده ای است که اکثرا او را با ترجمه ها و رمان هایش می شناسند و در این میان توجه کمتری به مجموعه داستان های او شده است. عقد و داستان های دیگر شامل هشت داستان ( تولد، عشق، شهرک، عقد، خواب، حرکت، خرابات و مرگ) است. خواب دیدن یکی از عناصر مهم در بیشتر داستان هاست و قسمت هایی از اتفاقات در رویاهای قهرمانان بی نام کتاب نشان داده می شود. محوریت بیشتر داستان ها نبود عشق، نوعی پوچی، فرار از واقعیت، شک کردن به مسیر زندگی و سعی برای یافتن معنایی برای ادامه ی آن است.  پس از خواندن کتاب متوجه می شوی که فصیح باز هم بخش هایی از خود ِ خصوصی اش را با داستان ها در هم آمیخته است.

 

* من فایل PFD این کتاب را خواندم. معمولا قبل از خواندن هر کتاب PDF، آن را در آدینه بوک چک میکنم تا از آخرین نشر آن کتاب هم مطلع شوم ولی از این کتاب هیچ اثری نبود.

** این کتاب اولین مجموعه داستانی بود که از فصیح می خواندم. داستان عقد کمی برایم گنگ بود و داستان های حرکت و خرابات فوق العاده بودند. در حقیقت یکی از شرایطی که همیشه دوست داشتم تجربه کنم دقیقا فضای شرح داده شده در داستان حرکت بود. پس از خواندن این داستان متوجه شدم آن قدر ها هم علاقه ای به تجربه این شرایط ندارم...

گاهی اوقات دوست دارم کتاب ها را بدون این که خودم انتخاب کنم و بدون دانستن نام نویسنده و حتی نام کتاب بخوانم. دوست دارم مطالعه فارغ از هر گونه پیشداوری در مورد نویسنده و کتاب را هم تجربه کنم.

 

- یک زندگی را چطور می توان اندازه گرفت؟ به طول سال ها؟ به مقدار پول؟ به ساعت های لذت عشق؟ زندگی روی خط راست حرکت می کند؟ و به بینهایت مرگ می رسد؟ یا روی دایره حرکت می کند؟ و ما مدام به همان بدبختی و بن بست همیشه می رسیم؟ (صفحه ی 73)

- سه تا بیگانه گوناگون در قالب من بودند: من ِ عمومی، من ِ خصوصی و من ناشناخته. (صفحه ی 73)

- کسانی که می میرند مردن را می چشند نه مرگ را. در این دنیا تجربه و نشخوار مرگ مال زنده های بدبخت است. ( صفحه ی81)

 

۰ نظر ۲۳ فروردين ۹۴ ، ۱۶:۴۴
مهدیه عباسیان

عنوان: بعضی ها هیچ وقت نمی فهمن!
نویسنده: کورت توخولسکی
مترجم: محمدحسین عضدانلو
نشر: افراز
تعداد صفحات: 96
سال نشر: چاپ هشتم 1389

در بعضی ها هیچ وقت نمی فهمن با 33 داستان کوتاه مواجه می شوی که با نثری محاوره ای و کم و بیش طنز گونه با طرح برخی مسائل فرهنگی، سیاسی، خانوادگی و ... تو را به نوعی ریزنگری دعوت می کند. توخولسکی مطالعه این کتاب را به افراد دردمند و کنجکاوی توصیه می کند که دوست دارند با "واقعیت آدم ها" آشنا شوند.

 

* اسم کتاب برگرفته از یکی از داستان های کتاب به همین نام است ولی من داستان های حرف های جنین، خونه ی پدری، ماهیگیر متدین و مخصوصا برف پانخورده وجود نداره و اشک و نون را بیشتر دوست داشتم. (به نظرم این کتاب در نوع خودش کتاب خوب و جالبی بود اما با توجه به توضیحاتی که در مقدمه داده شده بود، منتظر محتوایی خاص تر بودم.)

 

- هرچی که باشه جنگ در نهایت یعنی آدم کشی مجاز. ( صفحه ی 14)

۰ نظر ۱۸ فروردين ۹۴ ، ۱۵:۴۱
مهدیه عباسیان

عنوان: سال بلوا
نویسنده: عباس معروفی

نـشر: ققنوس
تعداد صفحات: 346
سال نشر: چاپ نهم 1388

سال بلوا جزو آن دسته از کتاب هایی است که نمی توانی تمام آنچه را که در 346 صفحه خوانده ای را در بیش از چند جمله برای کسی تعریف کنی. یکی از توانایی های عباس معروفی بیان داستان ها به شیوه ای جالب و باور نکردنی است. طوری که بیشتر از جلب توجه داستان، مهارت او در داستان نویسی و دایره واژگان وسیعش تو را مبهوت می کند. سال بلوا شامل هفت فصل است که چکیده تمام داستان در فصل اول توسط قهرمان داستان (نوشافرین) بیان می شود و در فصل های بعد جزئیات بیشتری به آن ها افزوده می شود. فصل های فرد از زبان نوشافرین و فصل های زوج از زبان سوم شخص بیان می شود. داستان شبیه به افسانه دختر پادشاهی است که عاشق مردی زرگر است اما با پسر وزیر ازدواج می کند. داستان دارای رگه هایی سیاسی است و در اواخر سلطنت رضاشاه و در سنگسر (زادگاه معروفی) اتفاق می افتد. معروفی در این کتاب هم با استفاده از مهارت های  نویسندگی اش، هرج و مرجی خاص و در هم آمیختگی عجیب گذشته،حال، آینده و افسانه و واقعیت مخاطب را با خود همراه می کند.

 

* با توجه به این که قبلا کتاب "فریدون سه پسر داشت" را از عباس معروفی خوانده بودم، توقع زیادی از این کتاب داشتم. اما فکر میکنم این کتاب به آن اندازه قوی نبود و شاید انتخاب چنین کتابی برای مطالعه در تعطیلات نوروز، آن هم روزی فقط 30 صفحه انتخابی نادرست بوده است.

۰ نظر ۱۶ فروردين ۹۴ ، ۱۵:۴۲
مهدیه عباسیان

عنوان: سه شنبه ها با موری
نویسنده: میچ آلبوم
مترجم: ماندانا قهرمانلو
نشر: قطره
تعداد صفحات: 262
سال نشر: چاپ اول سال 1393

تنها با نگاه کردن به جلد کتاب متوجه می شوی که سه شنبه ها با موری کتابی متفاوت است. میچ آلبوم در این کتاب به بازگویی قسمت هایی از زندگی خود و استاد قدیمی اش (موری) می پردازد که به بیماری ALS مبتلاست و در آستانه مرگ سعی در به اشتراک گذاشتن تجارب و واقعیت های زندگی دارد. مسائل و واقعیت هایی که به گفته خودش تا وقتی که رو به موت نباشی و مرگ در چشمانت زل نزند به آن ها پی نخواهی برد.

آلبوم پس از سال ها استاد قدیمی اش را پیدا می کند و در چهارده سه شنبه به یاد ماندنی در مورد مسائل مختلفی چون جهان، دلسوزی به حال خود، افسوس ها و حسرت ها، مرگ، خانواده ، احساسات، پیری و ترس از پیری، پول، عشق، ازدواج ، آداب و سنن، بخشش و ... به گفت و گو می پردازند. درحقیقت موری فردی است که سعی دارد معلمی تا بی نهایت باشد و حتی در لحظات آخر زندگی، در کنار شرایط بسیار سخت بیماری، به تعلیم بپردازد. او در این راه از آلبوم کمک گرفته است تا آموخته های خود را به گوش همگان برساند.

 

* این کتاب به چند دلیل جزو یکی از کتاب های تأمل برانگیزی بود که خواندم:

1- ماه ها پیش مقاله ای در مورد بیماری ALS خوانده بودم که باعث شد بخش کوچکی از سختی های این بیماری را درک کنم.

2- موری در این کتاب تصویر جدیدی از نامادری را به ما نشان می دهد که کاملا متفاوت با آنچه در قصه های کودکی ( سفید برفی و هفت کوتوله، سیندرلا و ...) خوانده ایم است. طوری که او را منشأ تمام محبت و داشته ها و آموخته هایش می داند.

3- شرایطی که موری در آن بود و تلاش همزمانش برای مفید واقع شدن حس شرمندگی را در برابر خودم به من القا میکرد. تمرکز روی نیمه پر لیوان برای موری بیشتر یک اصل بود تا یک شعار.

4- دوستی می گفت یکی از فواید مطالعه این است که متوجه می شوی بعضی افکار تنها در ذهن تو نیست و همین شراکت ساده در افکار سرچشمه آرامشی خاص می شود. و من این حس را با این کتاب تجربه کردم.

5- جمله " تنها صداست که می ماند" یکی از جملاتی بود که توسط این کتاب بسیار زیبا برای من معنا شد.

6- یکی از تفاوت های این کتاب با بقیه کتاب هایی که خواندم پیام ها و نکات مهمی بود که صریحانه به خواننده انتقال داده می شد. من فکر میکنم پیام هایی که خود خواننده آن ها را درک می کند ماندگاری بیشتری دارند. اما رودررو کردن این پیام ها با مرگ نکته ای جالب بود که باعث جلوگیری از سرسری رد شدن از این پیام ها  می شد.

۰ نظر ۰۵ فروردين ۹۴ ، ۰۰:۵۷
مهدیه عباسیان

عنوان: حادثه ای عجیب برای سگی در شب
نویسنده: مارک هادون
مترجم: گیتا گرگانی
نشر: کارون
تعداد صفحات: 272
سال نشر: چاپ اول سال 1384

مارک هادون در حادثه ای عجیب برای سگی در شب وقایعی ساده را به شیوه ای عجیب و متفاوت روایت می کند. داستان آن قدر شگفت انگیز و ویژه نیست که تو را محو خواندن کند اما وقتی متوجه می شوی که راوی (کریستوفر) پسر پانزده ساله ای اوتیستیک است وضع کاملا فرق می کند و کتاب 272 صفحه ای زودتر از آن چه فکرش را بکنی به پایان می رسد. تمام قسمت های کتاب از زبان کریستوفر که در حال تلاش برای یافتن نشانی از قاتل سگ همسایه و نوشتن کتابی جنایی درباره آن است، روایت می شود.

مارک هادون بسیار عالی تمام علائم بیماری اوتیسم و افکار درونی کریستوفر چون درخودماندگی، عدم درک انسان ها و احساسات و مسائل عادی، مقاومت در برابر حجم زیاد اطلاعات، دقتی عجیب، حساسیت شدید به لمس و اصوات و ... را به تصویر کشیده است.

 

* اگر شما هم مثل من از نزدیک با کودکی اوتیستیک آشنا باشید تمام توصیفات این کتاب را با تک تک سلول هایتان درک خواهید کرد. بعد از خواندن این کتاب به خاطر تمام دفعاتی که این کودک را با وجود بی میلی اش در آغوشم فشردم، مملو از عذاب وجدان شدیدی بودم (و البته هستم).

 

- من روی سبزه خم شدم و پیشانی ام را به زمین چسباندم و صدایی درآوردم که پدر به آن می گوید غریدن. وقتی این صدا را در می آورم که اطلاعات خیلی زیادی از دنیای بیرون توی سرم می رود. این مثل وقتی است که ناراحت هستید و رادیو را کنار گوشتان می گیرید و آن را بین دو ایستگاه تنظیم می کنید تا همه ی آن چه می شنوید صدای سفید باشد و بعد صدایش را بلند می کنید تا فقط همان را بشنوید و بعد می دانید در امان هستید، چون نمی توانید هیچ چیز دیگری بشنوید. (صفحه ی 16)

 

 

۰ نظر ۰۱ فروردين ۹۴ ، ۰۴:۲۵
مهدیه عباسیان