رگبرگ های سیاه

برگ های سبز با رگبرگ های سفید، باعث میوه دادن درختان می شوند ؛ و برگ های سفید با رگبرگ های سیاه ، باعث ثمر دادن مغزها

رگبرگ های سیاه

برگ های سبز با رگبرگ های سفید، باعث میوه دادن درختان می شوند ؛ و برگ های سفید با رگبرگ های سیاه ، باعث ثمر دادن مغزها

رگبرگ های سیاه

هدف از ساختن این وبلاگ، ایجاد مکانی برای اشتراک خوانده ها و آموخته هاست.

بایگانی

۱۱ مطلب با موضوع «مذهبی» ثبت شده است

عنوان: رشد
نویسنده: علی صفائی حائری
نشر:  لیله القدر
تعداد صفحات: 76
سال نشر: چاپ هجدهم 1394

کتابی کم‌حجم، فوق‌العاده، بسیار کاربردی با توضیحاتی دلنشین در تفسیر سوره عصر، که قابلیت بارها و بارها خواندن را دارد...

 

- هیچ چیز بی حاصل‌تر از این مطالعات دستوری و کتاب خواندن‌های پیشنهادی نیست که پیش از طرح سوال و جوشش پرسش‌ها، گریبان‌گیر تازه راه افتاده ها و نو مسلمانان شعار زده می شود.

- انسان هنگامی آدم می شود که به استعدادهای شکل گرفته‌اش جهت بدهد و برای این انسان، مکتبی مکتب می شود، که حرکت و صراط و روش حرکت و و و را به او یاد بدهد و بیاموزد، بدون آنکه او را مسخ کند و او را در راه بغلتاند و یا بغل بگیرد.

 

* تا به حال به سوره عصر این طور نگاه نکرده بودم و عجب نگاه دلچسبی...

** کتاب‌های عین صاد معمولا کم حجم‌اند و پر نکته. به نظرم همین یک کتاب و همین یک سوره برای اینکه جهت‌گیری‌مان را بفهمیم و بارها و بارها به آن مراجعه کنیم کافی است.

*** گاه فکر می‌کنم چقدر وقت کم است. برای مطالبی که نمی‌دانیم. مباحثی که اینگونه از دل آنها خبر نداریم و برای یادآوری مطالبی از این دست که فکر می کنیم می دانیم، اما دانستن کجا و ملکه ذهن شدن کجا...

 

 

۱ نظر ۳۱ شهریور ۹۹ ، ۲۱:۵۴
مهدیه عباسیان

عنوان: ماه به روایت آه
نویسنده: ابوالفضل زرویی نصرآباد
نشر:  کتاب نیستان
تعداد صفحات: 189
سال نشر: چاپ اول 1391

ابوالفضل زرویی‌نصرآباد را با عنوان طنزپرداز می‌شناسم. نام او بر روی این کتاب باعث می‌شود لحظه‌ای صبر کنم تا ببینم آنچه دیده‌ام درست است یا نه. مطالعه کتاب را شروع می‌کنم و خط به خط که جلو می‌روم، متوجه می‌شوم زرویی عجب پژوهشگر قهاری است. ماه به روایت آه، کتابی در مورد حضرت ابوالفضل است. در این کتاب از دوازده راوی کمک گرفته شده تا اطلاعات کمتر بیان شده‌ای در مورد حضرت عباس (ع) روایت شود. اطلاعاتی که به شخصه برای من جدید بودند و از خواندنشان بسیار لذت بردم.

 

- در این سال‌ها آموخته‌ام که از گوش نیز، همچون چشم به دل راهی است. وقتی کلام باطل، به تکرار از گوش وارد شود و در دل رسوب کند، زدودن آن نه فقط مشکل که بعضاً ناممکن است. گوش ما ساکنان بلاد اسلامی بیش از بیست سال، گذرگاه وهن و لعن علی‌بن‌ابی‌طالب بوده است و دل هایمان چنان به این سیاهی خو گرفته است که حتی خاطرات و یاد نورانی وصی پیامبر، چشم دل‌مان را می زند و آزارمان می‌دهد.

- کربلا نقطه پایان هجرت شهداست و نقطه آغاز محنت اسرا. و هنوز اول عشق است...

 

* نمی‌توانم بگویم چقدر لذت بردم...

** حضرت ام‌البین برای من از جایگاه ویژه‌ای برخوردار هستند. در نذر و نیازهایم همیشه به ایشان متوسل می‌شوم و این کتاب چقدر اطلاعات خوبی در موردشان به من داد. و چقدر دوست داشتن و احترامم بیشتر شد.

*** جایی می‌خواندم که زرویی را با سید مهدی شجاعی مقایسه کرده بودند. نوشته بودند، سید مهدی شجاعی نثر قوی‌تری دارد، اما اطلاعات زرویی ناب‌تر و دست اول‌تر است. موافقم.

**** ابوالفضل زرویی نصرآباد، با کمک از صاحب نام‌اش عجب باقیات صالحاتی برای خودش فراهم کرده است. روحش شاد...

 

 

 

۱ نظر ۱۴ شهریور ۹۹ ، ۰۸:۵۶
مهدیه عباسیان

عنوان: من دیگر ما (جلد اول)
نویسنده: محسن عباسی ولدی
نشر: آیین فطرت
تعداد صفحات: 120
سال نشر: چاپ اول 1394

من دیگر ما، جلد اول مجموعه‌ای تربیتی است. این مجموعه هفت جلد دارد که در هر کدام از آن‌ها به یکی از مسائل مهم تربیتی مانند نقش محبت، آزادی، بازی کردن، تلویزیون دیدن و بازی‌های رایانه‌ای پرداخته است. جلد اول مجموعه با نام من دیگر ما، در خصوص مهارت‌های تربیت فرزند در دنیای امروز است. محسن عباسی ولدی در کتاب من دیگر ما، با زبان ساده و بیانی واضح و روشن، دیدگاه‌های تربیتی دینی بر کودکان و نوجوانان را بر مبنای تفکر اسلامی، مطرح کرده و با مثال و داستان‌هایی که در ضمن مطلب آورده، وضوح کلی کتاب را بیشتر کرده است. 

 

* آنچه در ابتدا آورده شده، توضیحی است که هنگام جستجو در مورد این کتاب با آن مواجه خواهید شد. دلم می‌خواهد راحت در مورد این کتاب و افکاری که در حین مطالعه و پس از آن به ذهنم حمله‌ور شدند، صحبت کنم. دلم می‌خواهد بگویم آنچه در بالا خواندید، ادعایی است که در مورد این کتاب شده است! 

در ابتدای کتاب روانشناسی غربی به شدت نهی شده است، این امر در صورتی که محتوای قابل ملاحظه‌ای پیش رویمان باشد، قابل پذیرش است، اما چنین اتفاقی نمی‌افتد. تمام محتوای اصلی و جدی این کتاب را می‌توان در دو صفحه خلاصه کرد. ساده‌ترین مثال‌ها و کلی‌ترین موضوع‌ها، جوابگوی ذهن پر سوال من ِ نوعی برای تربیت کودک نیست. 

** شاید بتوان گفت که نمی‌شود تنها با مطالعه یک جلد قضاوت کرد. البته که این کار را نکرده‌ام. این مجموعه و این نویسنده را یکی از دوستان دانشگاه معرفی کرد. در نمایشگاه کتاب سال گذشته سری به غرفه این انتشارات زدم و تصمیم داشتم کل مجموعه را تهیه کنم. اما عناوین فهرست برای خرید راضی ام نکرد. کتاب دیگری از ایشان خریدم که آن هم همین گونه بود.

*** زمانی می‌توان موضوعی، زمینه‌ای و محتوایی را رد کرد، که بسیار قوی ظاهر شده باشیم!

**** فردی مانند علی صفایی‌حائری، کتابخوانی بسیار حرفه‌ای بوده، ادبیات غرب و روانشناسی غرب را می‌خوانده و بدون هرگونه قضاوت و داوری و رد کردن، نظرات و جهان‌بینی بی‌نظیر خود را ارائه می دهد. می‌دانم این مقایسه کار درستی نیست، اما شاید برای درک آنچه در ذهن دارم به چنین مثالی نیاز بود.

 

***** این روزها کتاب دیگری خوانده‌ام که نام‌اش به شدت فضای مجازی و بخش کتاب‌های پرفروش کتاب فروشی‌ها را پر کرده است. کتاب "پسرک، موش کور، روباه و اسب". کتابی پر از جمله‌های قصار کوتاه. دلم می‌خواهد در مورد این دو کتاب بی‌وقفه غر بزنم، اما بسنده می‌کنم به اینکه من واقعا دلیل این به‌به و چه‌چه ها را نمی‌فهمم!

 

 

۴ نظر ۲۰ مرداد ۹۹ ، ۰۲:۱۱
مهدیه عباسیان

عنوان: نامه های بلوغ
نویسنده: علی صفائی حائری
نشر:  لیله القدر
تعداد صفحات: 264
سال نشر: چاپ یازدهم 1391

علی صفائی حائری هنگامی که فرزندانشان به سن تکلیف می‌رسند، نامه‌هایی برای آن‌ها می‌نویسد و در هر نامه به نکات مهمی در مورد دین، زندگی و تمام جنبه‌های آن می‌پردازد. سپس از آن‌ها می خواهد این نامه‌ها را با هم به اشتراک بگذارند تا همگی بتوانند از مطالب بیان شده بهره‌مند شود.
 

 

- تو فردا ساعت چهار و نیم بعدازظهر شانزدهم ذی‌القعده الحرام، به سرزمین بالغ عمرت می‌رسی. می‌توانی فردا را جشن بگیری که مخاطب ندای خدا و طرف حساب او شده‌ای. تو کرامت تکلیف را بر دوش می‌گیری؛ پس مواظب باش که کرامت تکلیف، غرامت مجازات را هم دارد.

- بهترین زندگی، آن نیست که تو در کنار نعمت و قدرت و یا بهره مند از عنایت‌های حق و حضور او باشی. زندگی تمام، زندگی کسی است که زاینده است و سازنده و دیگران از وجود آن بهره مند هستند.

 

 

* حدودا سه یا چهار سال پیش مطالعه این کتاب را شروع کردم. زمانی که به نامه‌ای که خطاب به مهدیه نوشته شده بود، متوقف شدم. مدت ها درگیر مطالب بیان شده و کند و کاو در مورد آن‌ها بودم. ماه رمضان امسال دوباره سراغ کتاب رفتم. بخش هایی از ابتدا را بازخوانی کردم و به بخش های باقی مانده پرداختم و به فکر فرو رفتم.

به دخترهای نه ساله و  پسرهای پانزده ساله هنگام مواجه شدن با این نامه ها فکر کردم. به عین صاد فکر کردم که تا پانزده سالگی بسیاری از کتاب های مهم ادبیات را خوانده بوده است و راهش را مشخص کرده بود... و به خودم، در آخرین ماه های بیست و هشت سالگی که چقدر درک کامل این مطالب برایم سخت است...

 

 

 

۲ نظر ۰۸ تیر ۹۹ ، ۱۹:۵۰
مهدیه عباسیان

عنوان: قدیس
نویسنده: ابراهیم حسن‌بیگی
نشر:  نیستان
تعداد صفحات: 300
سال نشر: چاپ هفتم 1396

ابراهیم حسن‌بیگی را نمی‌شناسم. اما همراه شدن اسم نشر نیستان با عنوان قدیس و علی در دل آن باعث می‌شود دلم بخواهد خودم را به کتاب بسپارم. ابراهیم حسن‌بیگی در این کتاب به امام علی (ع) پرداخته است. اما در داستانی جذاب و از زاویه دید کشیشی مسیحی، طوری که کشش و تعلیق لازم را برای بیشتر دانستن در دل و ذهن مخاطب نیز ایجاد می کند.

 

- کشیش گفت: ملت ها و دولت های اسلامی مانند کسانی هستند که گنج گران‌بهایشان را دفن کرده‌اند یا اساسا از آن خبر ندارند. گمان می‌کنم آن‌ها هم علی را نمی‌شناسند.

- کتاب غذای روح آدمی است. زمانی برای خودت در نظر بگیر و مطالعه کن؛ مخصوصا زندگی‌نامه افراد بزرگ و نامدار جهان را بخوان و الگوی زندگی‌ات قرار بده. اگر تنها به یک ماشین بزرگ پول‌ساز تبدیل شوی، مثل هر ماشین دیگری فرسوده خواهی شد و ماشین‌های مدل بالاتر جایت را می‌گیرند.

 

* هرچند که ما از امام علی نسبتا زیاد می‌دانیم، اما این کتاب برایم جالب و مفید بود. در این شب‌ها که بی‌خواب می‌شوم، نوع روایت کتاب به اندازه‌ای برایم هیجان انگیز بود که منتظر باشم زمان مطالعه‌اش فرا برسد.

 

 

 

 

۱ نظر ۰۴ تیر ۹۹ ، ۱۷:۳۰
مهدیه عباسیان

ماه رمضان امسال، به پیشنهاد دوست عزیز ِ بسیار خاص و ویژه‌ام، گوش کردن به مجموعه سخنرانی‌های استاد پناهیان با عنوان تنها مسیر را شروع کردم. روزی یک سخنرانی، گاهی دو سخنرانی و گاه از شب تا سحر به صورت پیوسته.

قصد معرفی این مجموعه را نداشتم. به نوشتن در این مورد که فکر می‌کردم، موکول‌اش می‌کردم به زمانی که سخنرانی‌ها تمام شوند. اما لذتی که بردم و می‌برم، آنچه که یاد گرفتم، نگاهی که در حال عوض شدن است و بازآرایی مفهوم رنج در  «انسان را در رنج آفریدیم» باعث شد دلم بخواهد زودتر در موردش بنویسم.

با جستجوی عبارت "تنها مسیر" به راحتی فایل‌های این سخنرانی‌ها برایتان قابل دسترس خواهد بود. این سخنرانی‌ها در ماه رمضان سال نود و دو انجام شده‌اند. شاید گوش داده باشید و استفاده کرده باشید؛ اما این روزها، برای من بهترین زمانی بود که می‌شد به آن‌ها پرداخت...

 

* این مجموعه را به تمامی دوستان و آشنایان معرفی کرده‌ام و با ذوق فراوان از مفهوم رنج گفته‌ام. از اندک چیزی که یاد گرفته‌ام.

** یکی از ثمراتی که تغییر نگاه برایم داشت این است که سر و صداهای بچه طبقه بالایی‌مان دیگر برایم اذیت‌کننده نیست. جور دیگری به این صداها نگاه می‌کنم که در انتها به شکرگذاری ختم می‌شود.

*** گاه اثر گوش دادن به سخنرانی‌ها از مطالعه محتوای مکتوب بیشتر است. برای من که اینطور بود...

 

 

۱ نظر ۲۷ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۳:۲۳
مهدیه عباسیان

عنوان: انتظار عامیانه، عالمانه، عارفانه
نویسنده: علیرضا پناهیان
نشر: عصر بیان معنوی
تعداد صفحات: 420
سال نشر: چاپ پانزدهم 1399

انتظار مفهومی است که در جنبه‌های مختلف همیشه با آن مواجه هستیم. در این کتاب به خوبی در مورد نفس انتظار و انتظار فرج توضیح داده شده است. کتابی که از نظر من خواندنش برای همه ما لازم است.

 

- دیگر زمان آن نیست که نگاه‌های عامیانه به عنوان حداقل‌های قابل تحمل، موجب دلخوشی بشوند. به عبارت دیگر، در شرایط کنونی عوام‌زدگی آسیب های اندکی ندارد.

- برترین عبادت یاد مرگ است؛ أَفْضَلُ اَلْعِبَادَةِ ذِکْرُ اَلْمَوْتِ

برترین عبادت، انتظار فرج است؛ اَفْضَلُ الْعِبادَةِ اِنْتِظارُ الْفَرَجِ

اگر مفهوم انتظار یک مفهوم همیشگی بوده و خواهد بود و تنها به واقعیت غیبت و ظهور اتکا ندارد، پس در زمان خود امام زمان (عج) هم چنین انتظاری همچنان وجود خواهد داشت. وقتی در قرآن کریم کلمه منتظر در کنار شهادت به کار برده می شود، شاید اشاره‌ای به همین معنا باشد؛ همان آیه‌ای که امیرالمومنین (ع) (و یا امام حسین (ع)) در کنار بدن‌های مطهر یاران شهیدشان تلاوت می‌کردند.

- اگر انسان منتظر حقیقی باشد و یا در اوج، به انتظار عارفانه برسد، آن‌گاه اگر ظهور هم رخ ندهد او به فرج شخصی خود خواهد رسید و از نعمت عنایت خاصه امام زمان (عج) برخوردار خواهد شد. شاید به همین دلیل باشد که بزرگان فرج را دو نوع دانسته اند: فرج نوعی و فرج شخصی.

 

* امیدوارم بریده‌هایی که انتخاب کردم، به اندازه کافی گویا و مناسب برای معرفی و ترغیب به مطالعه باشند.

** در این کتاب اول همانطور که در عنوان آمده است، انتظار را پله پله توصیف می کند، من در پله اولم. شاید در ابتدای پله اول. بنظرم باید بیش از این‌ها بخوانیم و بدانیم و عمل کنیم...

 

 

 

۱ نظر ۲۷ فروردين ۹۹ ، ۱۴:۵۲
مهدیه عباسیان

عنوان: برای مهمانی خدا آماده شویم
نویسنده: علیرضا پناهیان
نشر: عصر بیان معنوی
تعداد صفحات: 80
سال نشر: چاپ پنجم 1397

این روزها به بهتر بهره بردن زیاد فکر می‌کنم. بهره بردن حداکثری از همه چیز و همه کس و همه‌ی لحظات. این روزها این موضوع که نمی‌دانیم تا کی خواهیم بود، پر رنگتر شده و تلاش برای مفید بودن و زندگی را واقعا زندگی کردن هم بیشتر...

در همین راستا، جملات ساده، صمیمی و قابل تامل این کتاب می‌تواند تلنگر خوبی برای عمیق شدن درباره ماهی باشد که پیش رو داریم. 

 

- کاش قصه به همین جا ختم می‌شد، بیچارگی از آنجا آغاز شد که او هم «یحیی و یمیت» است و هم «یمیت و یحیی» است. پس آن گاه شما را پس از اینکه برایش مردید، زنده می‌کند و باز می‌کشد. سپس زنده می‌کند و می‌کشد. هر بار به دلایلی و هر نوبت با وسیله‌ای.

- اگر در ضیافت آشنایی حاصل نشد بهتر است خود را معطل نکنیم و شغل دیگری غیر از آدم بودن اختیار کنیم. وقتی در خانه‌ایم و به خدمت صاحب‌خانه نمی‌رسیم، می‌خواهید در خیابان از شرم حضورش به او خدمت کنیم؟

- اگر رمضان اوج خوب بودن ماست و ما معمولا در غیر رمضان وضعیتی بهتر از رمضان را پیدا نمی‌کنیم، و هر نمره‌ای که در رمضان دریافت می‌کنیم در غیر رمضان کمتر از آن را خواهیم گرفت، اینکه مبادا سقف پروازی ما پایین بیاید و اوج آدمیت ما کم باشد... یقینا با بلند نظری و همت والا منافات دارد.

 

* لذت بردم...

 

 

۲ نظر ۲۰ فروردين ۹۹ ، ۱۹:۱۹
مهدیه عباسیان