رگبرگ های سیاه

برگ های سبز با رگبرگ های سفید، باعث میوه دادن درختان می شوند ؛ و برگ های سفید با رگبرگ های سیاه ، باعث ثمر دادن مغزها

رگبرگ های سیاه

برگ های سبز با رگبرگ های سفید، باعث میوه دادن درختان می شوند ؛ و برگ های سفید با رگبرگ های سیاه ، باعث ثمر دادن مغزها

رگبرگ های سیاه

هدف از ساختن این وبلاگ، ایجاد مکانی برای اشتراک خوانده ها و آموخته هاست.

بایگانی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «جبران خلیل جبران» ثبت شده است

جاودانه ها

عنوان: جاودانه ها (متن دو زبانه)
نویسنده: جبران خلیل جبران
مترجم: مسیحا برزگر
نشر: کتاب خورشید
تعداد صفحات: 200
سال نشر: چاپ اول 1381 - چاپ یازدهم 1384

به قول اوشو:

در نوشته های جبران شخص او غایب است. شما او را در نوشته هایش نمی یابید. رمز زیبایی کارهای او نیز در همین نکته نهفته است. او به جهان فرصت داده بود تا از نوک قلم او جاری شو و او تنها واسطه ی این سیلان و جریان باشد. ... بدیهی است که جبران خلیل نمی توانسته همه ی تجربه ی خویش را در قالب کلمات بریزد. تجربه ی گلستانی شکوفا، در ژرفای وجود او باقی ماند و او فقط دامنی از گل را برای ما هدیه آورد. اما همین دامن گل کافی است تا دلیلی باشد بر آن گلستانی که وجود دارد.

و حال مجموعه ی دو زبانه ای دیگر از جبران خلیل جبران...

 

- تنها مرگ و عشقند که همه چیز را دگرگون می کنند. (صفحه 30)

- ما می میریم تا به زندگی حیات ببخشیم همان طور که انگشتان ما رشته ها را می ریسند برای بافتن جامه ای که خود هرگز به تن نخواهیم کرد. (صفحه 40)

- دردی که با عشق، خلاقیت و مسئولیت همراه باشد، مایه ی نشاط می گردد. (صفحه 166)

 

* ماه هاست که این کتاب را خوانده ام. وب تکانیِ امشب باعث شد برای کم کردن تعداد کارهای نکرده ای که قرار است انجامشان به سال بعد موکول شود، یادداشت چند کلمه ای اش را کامل کنم.

** این کتاب، به همراه چند کتاب دیگر امانت های یک دوست به شدت حساس، هستند. امانت هایی که همیشه با احتیاط کامل با آن ها برخورد می کردم و می کنم. ولی یک رگبار بسیار شدید در مهر ماه، از این کتاب و دیگر وسایلی که به همراه یک شکلات در کیفم بودند، چیزی ساخت که نمی دانم چطور باید در چشم های دوست حساس نگاه کنم!

 

۰ نظر ۲۸ اسفند ۹۴ ، ۰۰:۵۳
مهدیه عباسیان

زیبای خفته

عنوان: زیبای خفته
نویسنده: جبران خلیل جبران
مترجم: مسیحا برزگر
نشر: ذهن آویز
تعداد صفحات: 146
سال نشر: چاپ سوم 1390

 زیبای خفته مجوعه ای از جملات قصار و بیانات عارفانه و عاشقانه ی جبران خلیل جبران است که در متنی دو زبانه و با کلیت مفاهیم عشق، زیبایی، پاکی و خوبی به چاپ رسیده است. آثار جبران مملو از پیام های با ارزشی هستند که فارغ از قید زمان و مکان دل انسان را هدف می گیرد و به لحظه ای درنگ، وادارمان می کند.

 

- پیشانی نوشتتان را هیچ چیز جز عرق پیشانی نخواهد شست.

چیست کار کردن عاشقانه؟

دمیدن پاره ای از روح خویش است در هر آنچه می سازی

و دانستن این نکته که ارواح همه ی مردگان ملکوتی،

گرداگردت ایستاده اند و تو را می نگرند.

اگر نمی توانی عاشقانه کار کنی،

و اگر کار خود را به زهر بیزاری و نفرت می آلایی،

پس بهتر آن است که دست از کار بکشی،

در کنارِ معبدِ زندگی بنشینی و از کسانی که عاشقانه کار می کنند

صدقه بگیری.

( در باب کار - صفحات 32 -31)

 

*ترجمه کتاب فوق العاده بود.

** به عقیده ی مسیحا برزگر تلاش برای ترسیم چهره ای از جبران، به آن می ماند که بخواهیم رنگین کمان را در قفسی به بند بکشیم و یا ابرهای آسمان را در مشت خویش جمع کنیم. من هم چنین عقیده ای را قبول دارم. افکار جبران افکاری فوق العاده با ارزش و قابل تامل اند. اما بعد خواندن کتاب نامه های عاشقانه ی یک پیامبر و آگاهی از لحظات آخر زندگی جبران، چارچوب ذهنی ام درباره ی او کمی بهم ریخته است.

 

* امروز در حال صحبت کردن با یکی از اساتید بودیم که ناگهان سر از جبران خلیل جبران در آوردیم. پاسخ ایشان به سوالات من در مورد مرگ جبران کاملا قانع کننده بود و جبران را به همان جایگاه قبلی برگرداند.

۰ نظر ۱۴ تیر ۹۴ ، ۰۴:۳۶
مهدیه عباسیان

نامه های عاشقانه یک پیامبر 

عنوان: نامه های عاشقانه ی یک پیامبر
نویسنده: جبران خلیل جبران
مترجم: آرش حجازی
نشر: کارون
تعداد صفحات: 192
سال نشر: چاپ هشتم 1384

جبران خلیل جبران (نویسنده ی لبنانی - آمریکایی) پس از مهاجرت به آمریکا در سنین جوانی با "ماری هسکل"  (مدیر مدرسه ای که قصد بررسی طرح ها و یادداشت های او را داشت)، آشنا می شود و رابطه ی آنها به مرور زمان رنگ و بویی عاطفی به خود می گیرد. ماری به علت ده سال بزرگتر بودن از خلیل، پیشنهاد ازدواج او را رد می کند، اما آن ها تا پایان زندگی جبران خلیل جبران دوست و همراه باقی می مانند.

پائولو کوئلیو مجموعه ی نامه هایی که جبران بین سال های 1908- 1924 به ماری نوشته است ، را تحت عنوان نامه های عاشقانه ی یک پیامبر گردآوری کرده است. درون مایه ی اصلی این نامه ها پیشرفت هنری جبران، صحبت درباره ی آثار مختلف، افکار درونی و دغدغه های جبران و اهمیت دوستی با ماری است.

 

- دیشب به خود گفتم: شعور یک گیاه در وسط زمستان، از تابستان گذشته نمی آید، از بهاری می آید که فرا می رسد. گیاه به روزهای رفته، نمی اندیشد، به روزهایی می اندیشد که می آید. اگر گیاهان یقین دارند که بهار خواهد آمد چرا ما - انسان ها - باور نداریم که روزی خواهیم توانست به هرآنچه می خواهیم دست یابیم؟ ( صفحه ی 88)

- باید تمام توان را برای آزاد کردن خود از گذشته به کار برد، باید همچون مادری به دیروز نگریست، که هرچند هنوز چهره اش از رنج جدایی منقبض است از آنچه به انجام رسانیده خشنود است. (صفحه ی 96)

 

* عنوان کتاب برایم گنگ بود. اول فکر کردم شاید ذکر نام پیامبر در آن، اشاره ای غیر مستقیم باشد به کتاب پیامبر جبران، اما با شروع کتاب این فرضیه رد شد. این فکر که چرا این نام را برای کتاب انتخاب کرده اند، تا پایان کتاب همراهم بود. در صفحات پایانی در یادداشتی منسوب به ماری نوشته شده بود : " تفاوت یک پیامبر با شاعر این است که پیامبر آنچه را که می آموزاند، می زید."

بنابراین این فکر به ذهنم رسید که شاید از نظر ماری جبران فردی بوده، که به دانسته هایش عمل می کرده است. ولی نوع مرگ جبران این فرضیه را هم رد کرد.

 

* پس از خواندن کتاب زیبای خفته ، صحبت با استادی عزیز در این مورد و فهمیدن دلایل قانع کننده ای برای روز های آخر زندگی جبران و چندین روز درگیر این موضوع بودن، به این نتیحه رسیدم که به قول مسیحا برزگر : "او شاعرانه می دید و پیامبرانه سخن می گفت."

۰ نظر ۲۸ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۳۳
مهدیه عباسیان