نویسنده: کیوان ارزاقی
نشر: ققنوس
تعداد صفحات: 248
سال نشر: چاپ دوم 1394
«زندگی منفی یک» داستانی است که بر اساس روابط پیچیده آدمهای امروزی نوشته شده است. آدمهایی که میتوانند در لباسهای اتو کشیده با برندهای معروف جهانی و عطر و ادکلنهای خوش بو و پزهای روشنفکری در هنگام مواجهه با حادثهای که منافعشان به خطر میافتد آنچنان رفتار کنند که این واکنش آنها هیچ نشانی از انسان مدرن امروزی نداشته باشد.
«زندگی منفی یک» بخشی از واقعیت یکی از بی شمار داستانهایی است که هر روز در زیر لایههای خوش آب و رنگ زندگی شهری اتفاق میافتد. داستان زندگی آدمهایی است که چهره و خود واقعیشان را مخفی کردهاند و با توجه به هر مناسبت از ماسک مخصوص آن مراسم استفاده میکنند. در این داستان میبینیم که برای پی بردن به واقعیت زندگی باید به اعماق آن سفر کنیم.
- اونی که اون بالا نشسته همه چیز رو به همه نداده. سهم هرکسی نقص داشته. جنسش جور نبوده، دست، پا، پول، فهم و شعور... هرکسی یه چیزهایی نداشته ولی تو رو به من داد انگار همه چیز رو بهم داد. همه چیز. بدون کم و کسر.
- یه وقتهایى تنها میرم کافه. ولى دو تا سفارش مى دم. یه چایى، یه قهوه. چایى رو خودم مى خورم. قهوه رو هم شیرین مى کنم ولى بهش لب نمى زنم. دست نخورده روى میز مى مونه...اونایى که مى آن کافه، وقتى میز رو نگاه مى کنن فکر مى کنن تنها نیستم. حتما کسى این دور و برا هست که بر مى گرده. کسى هست که براش حرف بزنى و باهاش درد دل کنى.
- آدم باید همیشه یه کسی رو توی این زندگی کوفتی داشته باشه که بتونه بابهونه و بی بهونه جلوش گریه کنه.
* زندگی منفی یک کتاب چندان چگالی نیست. می توان سریع شروع به خواندنش کرد و به سرعت آن را به انتها رساند.
** در بخش هایی از کتاب درگیر آن روی سکه شخصیت ها شدم ولی با این حال نمره بالایی به کلیت کتاب نمی دهم.