نویسنده: آلن بدیو
مترجم: مریم عیدالکریم کاشی
نشر: ققنوس
تعداد صفحات: 95
سال نشر: چاپ اول 1393 - چاپ سوم 1395
عشق موضوعی ازلی و ابدی است و در محدوده هنر به عنوان مرکز ثقل هر اثر بدان پرداخته میشود. جشنواره بینالمللی تئاتر آوینیون هر ساله در فرانسه برگزار میشود. در سال 2008 در این جشنواره گفتوگویی با آلن بدیوی فیلسوف در مورد بزرگداشت عشق انجام، و متن آن چهار سال بعد در کتابی با عنوان در ستایش عشق منتشر میشود. آلن بدیو در این سخنرانی از جنبههای مختلفی به عشق - که به گفتهی او امروزه در حال طی مسیری است که به واژگون شدن و منسوخ شدن معنای اصیل آن میانجامد - پرداخته است: عشق در معرض تهدید، فلاسفه و عشق، ساخت عشق، حقیقت عشق، عشق و سیاست، عشق و هنر.
او به طرز جالبی در فصول مختلف این کتاب و با کمک گرفتن از سایر فیلسوفان و نویسندگان، حقایقی بیان نشده از مفهوم حقیقی عشق را به تصویر میکشد تا به خواننده بفهماند که " عشق را باید از نو ابداع کرد."
- عشق مشروط بر این که فقط به عنوان مبادلهی الطاف متقابل تلقی نشود یا، به هر نحو، پیشاپیش چون سرمایهای سودآور در نظر گرفته نشود، به واقع نوعی اعتماد و پشت گرمی منحصر به فرد است که در بخت و سرنوشت وجود دارد. عشق ما را به قسمتهای تعیین کننده تجربه چیزهای متفاوت میبرد و ذاتا به این ایده رهنمون میشود که میتوان دنیا را از منظر متفاوت تجربه کرد. ... عشق تجربهای فردی است از کلیت بالقوه و از این رو، در فلسفه از اهمیت بالایی برخوردار است.
- عشق طرحی وجودی است: به منظور ساختن دنیا از منظری مرکزیت زدایی شده غیر از منظر انگیزه محض من برای بقا یا تایید مجدد هویت خود. اینجاست که "تجربه" و "ساختن" را در برابر هم قرار میدهم.
- عشق صرفا درباره دیدار دو فرد و رابطه درونی آنها نیست: عشق نوعی ساختن است. زندگیای است که ساخته میشود، اما نه دیگر از منظر "یک" بلکه از منظر "دو". و این همان چیزی است که من آن را "صحنه نمایش دو" نامیدهام.
* هر قدر که خواندن سه - چهار فصل اول به من چسبید، خواندن دو فصل آخر در مورد سیاست و هنر که حدود نیمی از کتاب را به خود اختصاص داده بودند، برایم سخت بود.
** این کتاب را با هدف ورزیده شدن ذهن مطالعه کردم. یکی از ترسهای جدیدی که با آن دست به گریبانم، ترس از تنبلی ذهن است. به همین خاطر خواستم مثلا با متنی متفاوت در مسیر ارتقای آن بکوشم!