رگبرگ های سیاه

برگ های سبز با رگبرگ های سفید، باعث میوه دادن درختان می شوند ؛ و برگ های سفید با رگبرگ های سیاه ، باعث ثمر دادن مغزها

رگبرگ های سیاه

برگ های سبز با رگبرگ های سفید، باعث میوه دادن درختان می شوند ؛ و برگ های سفید با رگبرگ های سیاه ، باعث ثمر دادن مغزها

رگبرگ های سیاه

هدف از ساختن این وبلاگ، ایجاد مکانی برای اشتراک خوانده ها و آموخته هاست.

بایگانی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انتشارات امیرکبیر» ثبت شده است

بر شانه های تقدیر

عنوان: بر شانه ها ی تقدیر
نویسنده: حسین گلدوست

نـشر: شرکت سهامی کتاب های جیبی (وابسته به انتشارات امیرکبیر)
تعداد صفحات: 160
سال نشر: چاپ اول 1392

کتاب برشانه های تقدیر هشتمین کتاب از مجموعه ای 110 تایی با عنوان "چشمه هایی به سوی خورشید" است که با توجه به آنچه که نویسنده در مقدمه ی کتاب آورده است سعی دارد با توجه به ماهیت ثابت و غیرقابل تغییر انسان در طول تاریخ و با استفاده از ادبیات داستانی و قصه به عنوان شیوه ای مناسب برای ایجاد روشنگری و هشدار به جوامع بشری، راهی مناسب برای دست یابی به آموزه ها و انتخاب صحیح و پالایش افکار فراهم آورد. در نتیجه این گروه برآن شدند تا با استخراج مفاهیمی ملموس و مورد نیاز از  کتاب نهج البلاغه در این راه گام بردارند.

 

* کتاب شامل چهار داستان کوتاه است که زمان اتفاق همه ی آن ها به سال های جنگ ایران و عراق بر می گردد. من این کتاب را به پیشنهاد آقای کتاب فروش خریدم. ولی این کتاب حتی درصد بسیار کمی از توقعاتم را هم برآورده نکرد. با توجه به ذکر این نکته که داستان ها برگرفته از دل نهج البلاغه هستند، و با توجه به اینکه اکثریت قریب به اتفاق جامعه من جمله خودم، نهج البلاغه دان نیستند و تسلط کافی بر تمام مسائل و مفاهیم آن ندارند، کمترین توقعم از این کتاب اشاره ای کوچک به مفهوم انتخاب شده در مورد هر داستان بود. بگذریم از بعضی داستان ها که شدیدا  "کلید اسرار گونه" بودند...

 

۰ نظر ۱۶ آبان ۹۴ ، ۱۶:۴۰
مهدیه عباسیان

اگر می توانید حرف بزنید پس حتما می توانید بنویسید

عنوان: اگر می توانید حرف بزنید پس حتما می توانید بنویسید
نویسنده: ژول سالزمن
مترجم: فرنوش جزینی
نشر: امیرکبیر
تعداد صفحات: 223
سال نشر: چاپ اول 1386 - چاپ دوم 1389

* اعتیاد به خواندن و نوشتن برای من میراثی مادری است. عادتی که در کودکی توسط مادرم ایجاد شد و تنها کاری که من انجام دادم حفظ آن بود. او در کنار دعوت من به نوشتن، همیشه دقایقی در روز را صرف نوشتن می کرد. من هم در نه سالگی خاطره نویسی و ثبت افکار را شروع کردم و 14 سال بی وقفه آن را ادامه دادم. هیچ وقت از جزئیات یادداشت های مادرم باخبر نشدم و متقابلاً او هم هیچ کنجکاوی ای برای دانستن آنچه من می نوشتم نداشت. حفظ حریم و اعتماد، نکته دیگری بود که او غیر مستقیم به من آموخت. در تمام این سال ها من با سرعت زیادی می نوشتم و هر روز به حجم دل نوشته هایم می افزودم. تا اینکه خوانده شدن بخشی از دفترها توسط فردی معتمد! ترمز بزرگی برایم تلقی شد. آنجا بود که متوجه شدم محافظت از شِش دفتر بزرگ حاوی ریزترین افکارم کار آسانی نیست. پس از یک سال وقفه در نوشتن فهمیدم که ترک این عادت برایم غیر ممکن است. پس تصمیم گرفتم تا به عام نویسی روی بیاورم. تلفیقی از آنچه در درونم میگذرد، در کنار روایت آنچه که دانستنش برای همگان مجاز است. اما حس کردم که در این راه، برخلاف حرف زدن، دچار لکنت می شوم و این نیاز را در خودم احساس کردم که لازم است برای اینکار درس های زیادی را بیاموزم...

 

سالزمن در کتابش با زبانی ساده، صادق، صمیمی و در کنار تمرینات و بیان نکاتی مهم اصول نویسندگی را در اختیار علاقه مندان قرار می دهد. او با بیان تجربیات خود پس از سال ها وقفه در نویسندگی و با عنوان کردن جملاتی جالب از نویسندگان بزرگی چون جان اشتاین بک، همینگوی، هنری میلر، ریموند کارور، آنتوان چخوف و ... شور و شوق لازم برای نوشتن را به دور از هرگونه ابهام و پیچیدگی در خواننده ایجاد می کند. کتاب شامل 5 بخش (از ترس تا آزادی - نوشتن در برابر حرف زدن روی کاغذ - اما درباره چی بنویسیم؟ - نویسندگی در مقابل بازنویسی - قوانین جاده) و 50 قسمت است. نکته ی جالب و قابل تأمل این جاست که او در قسمت 49 ام به استعداد پرداخته است.

۰ نظر ۰۷ شهریور ۹۴ ، ۱۵:۲۹
مهدیه عباسیان

عقد و داستان های دیگر

عنوان : عقد و داستان های دیگر
نویسنده: اسماعیل فصیح
نـشر: امیر کبیر
تعداد صفحات: 184
سال نشر: 1357

اسماعیل فصیح نویسنده ای است که اکثرا او را با ترجمه ها و رمان هایش می شناسند و در این میان توجه کمتری به مجموعه داستان های او شده است. عقد و داستان های دیگر شامل هشت داستان ( تولد، عشق، شهرک، عقد، خواب، حرکت، خرابات و مرگ) است. خواب دیدن یکی از عناصر مهم در بیشتر داستان هاست و قسمت هایی از اتفاقات در رویاهای قهرمانان بی نام کتاب نشان داده می شود. محوریت بیشتر داستان ها نبود عشق، نوعی پوچی، فرار از واقعیت، شک کردن به مسیر زندگی و سعی برای یافتن معنایی برای ادامه ی آن است.  پس از خواندن کتاب متوجه می شوی که فصیح باز هم بخش هایی از خود ِ خصوصی اش را با داستان ها در هم آمیخته است.

 

* من فایل PFD این کتاب را خواندم. معمولا قبل از خواندن هر کتاب PDF، آن را در آدینه بوک چک میکنم تا از آخرین نشر آن کتاب هم مطلع شوم ولی از این کتاب هیچ اثری نبود.

** این کتاب اولین مجموعه داستانی بود که از فصیح می خواندم. داستان عقد کمی برایم گنگ بود و داستان های حرکت و خرابات فوق العاده بودند. در حقیقت یکی از شرایطی که همیشه دوست داشتم تجربه کنم دقیقا فضای شرح داده شده در داستان حرکت بود. پس از خواندن این داستان متوجه شدم آن قدر ها هم علاقه ای به تجربه این شرایط ندارم...

گاهی اوقات دوست دارم کتاب ها را بدون این که خودم انتخاب کنم و بدون دانستن نام نویسنده و حتی نام کتاب بخوانم. دوست دارم مطالعه فارغ از هر گونه پیشداوری در مورد نویسنده و کتاب را هم تجربه کنم.

 

- یک زندگی را چطور می توان اندازه گرفت؟ به طول سال ها؟ به مقدار پول؟ به ساعت های لذت عشق؟ زندگی روی خط راست حرکت می کند؟ و به بینهایت مرگ می رسد؟ یا روی دایره حرکت می کند؟ و ما مدام به همان بدبختی و بن بست همیشه می رسیم؟ (صفحه ی 73)

- سه تا بیگانه گوناگون در قالب من بودند: من ِ عمومی، من ِ خصوصی و من ناشناخته. (صفحه ی 73)

- کسانی که می میرند مردن را می چشند نه مرگ را. در این دنیا تجربه و نشخوار مرگ مال زنده های بدبخت است. ( صفحه ی81)

 

۰ نظر ۲۳ فروردين ۹۴ ، ۱۶:۴۴
مهدیه عباسیان