رگبرگ های سیاه

برگ های سبز با رگبرگ های سفید، باعث میوه دادن درختان می شوند ؛ و برگ های سفید با رگبرگ های سیاه ، باعث ثمر دادن مغزها

رگبرگ های سیاه

برگ های سبز با رگبرگ های سفید، باعث میوه دادن درختان می شوند ؛ و برگ های سفید با رگبرگ های سیاه ، باعث ثمر دادن مغزها

رگبرگ های سیاه

هدف از ساختن این وبلاگ، ایجاد مکانی برای اشتراک خوانده ها و آموخته هاست.

بایگانی

برگ اضافی - منصور ضابطیان

جمعه, ۳ اسفند ۱۳۹۷، ۰۵:۰۱ ق.ظ

عنوان: برگ اضافی
نویسنده: منصور ضابطیان
نشر: مثلث
تعداد صفحات: 160
سال نشر: چاپ اول 1394

این کتاب برخلاف کتاب های دیگر ضابطیان ( که آن ها را نخوانده ام و تنها اندکی در موردشان می دانم) یک سفر نامه کامل نیست. مجموعه ای از سی و اندی جستار مختلف از غرب تا شرق هستند که خاطره ای، حادثه ای و یا تصویری به یاد ماندنی را توضیح میدهد. کتاب مصور است و تصاویر گاهی برای مخاطب جالب هستند و در بعضی مواقع به نظر اضافه می آیند.  آدم دلش می خواهد بیشتر از اینکه به تصاویر پرداخته شود، جا برای روایت های جذاب و پر کشش ضابطیان باشد تا خودش تصاویر را بسازد.

 

- اولین بار است که مشرف می شوم. پیش تر ها خیلی ها گفته اند که مکه با جاهای دیگر فرق می کند. من به حرف آن ها احترام گذاشته ام اما هیچ وقت جدی شان نگرفته ام. با خودم فکر کرده ام که اغلب شان جاهای زیادی را در دنیا ندیده اند و از همین رو شهر مکه به ویژه مسجد الحرام و کعبه برایشان به شدت تماشایی بوده است.

...

با همه تردیدهایم به آستانه مسجد الحرام می رسیم. دست احسان را می گیرم. از جمعیت عبور می کنیم. از دالان های تو در تو. هنوز خبری از حادثه نیست. هنوز به حیاط بزرگ نرسیده ایم. احسان ممی گوید سرتان را پایین بگیرید، چشم هایتان را ببندید و هر وقت گفتم باز کنید و به رو به رو نگاه کنید. کورمال کورمال جلو می رویم و احسان فرمان ایست می دهد. حتی قدرت زیر چشمی نگاه کردن را هم ندارم. احسان می گوید حالا چشم هایتان را باز کنید. سنگ های مرمر سفید را زیر پایم میبینم. خنکی شان در آن گرمای شبانگاهی حسی از بهشت می دهد. احسان می گوید حالا سرتان را بالا بیاورید و به روبه رو نگاه کنید. و نگاه می کنم... نگاه می کنم. نگاه می کنم به درخشان ترین سنگ سیاه جهان که آدم های پیچیده در پارچه های سفید دورش دورادورش می کردند. چیزی در من منفجر می شود. می زنم زیر گریه. هق هق. نمی دانم چرا. شاید شبیه نخستین گریه ام وقتی که چشم بر جهان باز کردم...

 

* لذت بردم...

 

 

۹۷/۱۲/۰۳
مهدیه عباسیان

منصور ضابطیان

نشر مثلث

نظرات  (۲)

۰۳ اسفند ۹۷ ، ۰۶:۵۴ احسان شریعتی
این سومین سفرنامه منصور ضابطیانه دو کتاب قبلی(مارک و پلو و مارک دوپلو) هم سفرنامه کامل نیستند ولی دو کتاب بعدی ضابطیان یعنی سپاستین و چای نعناع هر کدام به یک کشور خاص یعنی کوبا و مراکش اختصاص دارند

من هر ۵ کتاب را خواندم و لذت بردم
پاسخ:
از توضیحاتتون ممنونم.

سلام علیکم
سپاس بابت معرفی خوب کتاب.
پاسخ:
سلام
خواهش میکنم...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">