نویسنده: عباس معروفی
نشر: ققنوس
تعداد صفحات: 350
سال نشر: چاپ چهل و سوم 1399
سالهاست که میخواهم این کتاب را بخوانم. هر بار اندکی با خودم کلنجار میرفتم، کتاب را بر میداشتم، چند صفحهای میخواندم و میگفتم نه! الان وقتش نیست. این بار دیدم باید از روش دیگری استفاده کنم. روشی که من را بیشتر برای ادامه دادن هل دهد. این گونه شد که برای اولین بار و پس از مقاومتهای فراوانم در برابر کتاب صوتی گوش دادن، شنیدن کتاب را آغاز کردم.
عباس معروفی جزو نویسندههای محبوب من است. نویسندهای که قدرتاش در نویسندگی همیشه به چشم میآید و بعد از اتمام کتابهایش چیزی به آدم اضافه میشود.
نمی دانم در مورد سمفونی مردگان چه بگویم. طبق معمول عنوان گویاست. روایتی از یک خانواده سنتی که دارای چهار فرزند هستند، اما افکار و جهتگیری هر یک به کلی با هم متفاوت است. روایتی از جامعهای که در آن پدرسالاری و مخالفت با دانستن و آگاهی موج میزند. روایتی به غایت تلخ، سیاه، دردناک اما جذاب... و پر تعلیق با داستانسرایی عالی معروفی.
- مردم پشت سر خدا هم حرف میزنند.
- تنهایی را فقط در شلوغی میشود حس کرد.
- با دو دسته نمیشود بحث کرد: با سواد و بیسواد.
* انتخاب بخشهایی از متن با توجه به اینکه کتاب را صوتی گوش میدادم کار دشواری بود.
** سختگیریام در مورد کتابهای صوتی به راوی آنها بر میگردد. سرعت مطالعه من سریع است. آرام خواندن حوصلهام را سر میبرد. اینکه راوی بخواهد صدایش را عوض کند و به بعضی بخشهای داستان آب و تاب بیشتری دهد را دوست ندارم. حس میکنم پیش داوری خودش را میخواهد به من مخاطب منتقل کند. دلم میخواهد راوی، فقط راوی باشد. همین. با سرعت مناسبی بخواند و بگذارد مخاطب حس کند، قضاوت کند، تصور کند و لذت ببرد. با تمام این توصیفات، حسین پاکدل توانست توقعی که داشتم را برآورده کند و لحظات خوبی را در هنگام گوش دادن به این کتاب برایم ایجاد کند.