رگبرگ های سیاه

برگ های سبز با رگبرگ های سفید، باعث میوه دادن درختان می شوند ؛ و برگ های سفید با رگبرگ های سیاه ، باعث ثمر دادن مغزها

رگبرگ های سیاه

برگ های سبز با رگبرگ های سفید، باعث میوه دادن درختان می شوند ؛ و برگ های سفید با رگبرگ های سیاه ، باعث ثمر دادن مغزها

رگبرگ های سیاه

هدف از ساختن این وبلاگ، ایجاد مکانی برای اشتراک خوانده ها و آموخته هاست.

بایگانی

در بهشت پنج نفر منتظر شما هستند - میچ آلبوم

دوشنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۳، ۰۸:۱۳ ب.ظ

عنوان: در بهشت پنج نفر منتظر شما هستند
نویسنده: میچ آلبوم
مترجم: پاملا یوخانیان
نشر: کارون
تعداد صفحات: 176
سال نشر: چاپ اول 1384

نام جالب کتاب در کنار نام نویسنده ی آمریکایی اش ترکیبی مناسب برای ترغیب کردن تو به خواندن این کتاب است. در بهشت پنج نفر منتظر شما هستند با داستان و نگارش قوی، در ضمن معرفی پیرمردی به نام ادی که در شهربازی کار میکند، چهره ی جدیدی از بهشت را به تو نشان می دهد. بهشتی متفاوت و کاملا دور از عذاب و پاداش که با نشان دادن دلایل و حکمت های نهفته پشت اتفاق ها آرامش را برایت به ارمغان می آورد. داستان با مرگ ادی در روز تولد هشتاد و سه سالگی اش آغاز می شود و در بهشت و فلش بک هایی به روزهای تولدش در گذشته ادامه می یابد. میچ آلبوم توسط این داستان، دلایل نهفته پشت هر اتفاق، ارتباط باور نکردنی همه زندگی ها باهم، مهم بودن کوچکترین مسائل، لطمه های وارد شده به کودکان توسط والدین، جبر زندگی، حسرت های عظیم برای جبران کردن و از همه مهم تر عواقب فراگیر و تأثیر گذار تصمیم هایت را به تو یادآور می شود.

در صفحه اول کتاب آلبوم نوشته است که این کتاب را با هدف مهم نشان دادن افرادی نوشته است که در زندگی احساس بی اهمیتی می کنند و می توان گفت در رسیدن به هدفش کاملا موفق بوده است. او هنرمندانه تو را با خود همراه می کند و با جملاتی بسیار ساده کاری می کند که اتفاقی نبودن حتی کوچکترین وقایع را باور کنی و تمام زندگی ات را برای شناسایی نقاط عطف مرور کنی...

 

* من اول نسخه انگلیسی این کتاب را خواندم و بعد نسخه فارسی. اما لذت خواندن نسخه اصلی غیر قابل قیاس با ترجمه کتاب بود. و این جملات، جملاتی بودند که به شدت مرا به فکر فرو بردند:

- People often belittle the place where they were born. But heaven can be found in the most unlikely corners.

- The only time we waste is the time we spend thinking we were alone.

- Sometimes when you sacrifice something precious, you're not really losing it. You're just passing it on to someone else.

- Love, like rain, can nourish from above, drenching couples with a soaking joy. But sometimes, under the angry heat of life, love dries on the surface and must nourish from below, tending to its roots, keeping itself alive.

۹۳/۱۲/۲۵
مهدیه عباسیان

میچ آلبوم

نشر کارون

نظرات  (۲)

... و دنیا پر از داستان است، و همه داستان ها یکی است.
این کتاب اثر خیلی زیبایی بود که من با اون زندگی کردم. کتابی که با متن زیبا و تاثیرگذارش خواننده رو عمیقاً به متن داستان می بره و در لحظه لحظه زندگی ادی و احساساتش اون رو شریک می کنه. 
تصویر متفاوتی از بهشت که ایده جالبی هست و شروع جالب داستان با لحظات پایانی عمر ادی!
سپاسگزارم از مهدیه عزیز برای معرفی این کتاب بسیار زیبا.
من به شخصه داستان آشنایی با "مرد آبی" رو از زندگی ادی به خاطر خاص بودنش بیشتر دوست داشتم. اینکه اول به نظر می آد که با یک داستان تخیلی روبرو هستی و بعد با دلایل قانع کننده خواننده رو به زندگی عادی بر می گردونه تا از اشتباه تخیلی بودن کتاب درش بیاره.
علاوه بر کل داستان توصیف های بی نظیر نویسنده رو دوست داشتم که یک تصویر ذهنی بی نقص از داستان رو خلق می کنه.
سپاس مجدد
پاسخ:
در اصل من باید ازت برای معرفی این کتاب تشکر کنم... معرفی این کتاب باعث شد پیشنهاداتت اهمیتی بیش از پیش داشته باشند... 
منم مرد آبی رو دوست داشتم و می تونم بگم تأثیرگذارترین بخش کتاب برای من هم بخش مرد آبی بود. ولی من به تخیلی بودن اون فکر نکرده بودم. در قسمت های بعد کتاب وقتی ادی قراره با پدرش در بهشت روبه رو بشه، از لطمه هایی که والدین به فرزندان می زنند و از نادیده گرفتن و ... به صورت کاملا واضح صحبت شده. اما در مورد ظلم هایی که مرد آبی دید و تمام زندگیش رو تغییر داد حرفی زده نشد. من از مرد آبی و زندگی و توضیحاتش خیلی درس گرفتم...
برای پیشنهاد خوبت ممنون.
یک روز هم حتما در مورد پیشنهاد دیگرت (جوانمرد نام دیگر تو) می نویسم.

ممنون از معرفی این کتاب خوب... نثر کتاب بسیار زیباست. نویسنده روی تک تک جمله ها فکر کرده. بنظرم دلیل اینکه داستان با زبان اصلی بیشتر برای شما جالب بوده همینه. وقتی داستانی رو به همون زبانی میخونیم که نوشته شده، بی واسطه به افکار نویسندش دست پیدا میکنیم و این همون چیزیه که هر نویسنده ای میخواد. همونطور که میدونیم بی نقص ترین ترجمه ها هم نمیتونن بطور کامل هیجان و پیام نویسنده رو منتقل کنن.

 

درنهایت آلبوم با این اثر تونسته بخوبی نشون بده که کوچکترین رویدادها یا کم اهمیت ترین آدم ها هم میتونن تاثیراتی عمیق در مسیر زندگی هر کدوم از ماها بذارن هر چند ماها عمدتاً اونها رو نادیده می گیریم. 

 

پاسخ:
خواهش میکنم... بله.کاملا موافقم.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">