صعود
سه شنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۶، ۱۲:۴۵ ق.ظ
نشسته ای روی مبل و زل زده ای به تلویزیون. نشسته ام روی مبل و زل زده ام به تو. فوتبال می بینی، گه گاه بر می گردی و به من نگاه می کنی، به نکته ای اشاره می کنی، می پرسی فلان چیز را دیدم و یا اینکه شیرین می خندی. عجیب شیرین و به ناگاه تمام قندهای عالم از داشتنت و در کنارت بودن در دلم آب می شود.
نشسته ای روی مبل و نشسته ام روی مبل. تو درگیر فوتبال و صعودی؛ و من درگیر تو و دوست داشتنت. صدایی در ذهنم می گوید بروم و اندکی کتاب بخوانم. صدایی دیگر با فریاد می گوید که نه. بنشین و در او غرق شو . بنشین و تو هم در تکاپوی صعود باش. صعود به اعماق وجودش... به درجات بالاتر و عمیق تری از دوست داشتنش...
۹۶/۰۳/۲۳