رگبرگ های سیاه

برگ های سبز با رگبرگ های سفید، باعث میوه دادن درختان می شوند ؛ و برگ های سفید با رگبرگ های سیاه ، باعث ثمر دادن مغزها

رگبرگ های سیاه

برگ های سبز با رگبرگ های سفید، باعث میوه دادن درختان می شوند ؛ و برگ های سفید با رگبرگ های سیاه ، باعث ثمر دادن مغزها

رگبرگ های سیاه

هدف از ساختن این وبلاگ، ایجاد مکانی برای اشتراک خوانده ها و آموخته هاست.

بایگانی

۱۲۳ مطلب با موضوع «نویسندگان ایرانی» ثبت شده است

من هم چه گوارا هستم

عنوان: من هم چه گوارا هستم
نویسنده: گلی ترقی

نـشر: نیلوفر
تعداد صفحات: 152
سال نشر:
چاپ اول 1348 - چاپ چهارم 1387

معمولا نوشتن در مورد مجموعه داستان ها کار سختی برای من است. مخصوصاً مجموعه داستان هایی که تک تک داستان هایشان جذاب اند و فراموش نشدنی. اما سختی نوشتن در مورد من هم چه گوارا هستم کاملا متفاوت است، آن هم به دلیل عدم برقراری ارتباط با اکثر داستان ها. محوریت تمام هشت داستان کتاب مردمی هستند که با نارضایتی گرفتار روزمره گی ها هستند، اما هیچ تلاش خاص یا مفیدی برای رهایی نمی کنند.

 

* تعاریف زیادی از گلی ترقی شنیده ام. تعاریف بسیاری که توقع ام را در مورد آنچه از اون می خواندم بسیار بالا برده بود. "من هم چه گوارا هستم" اولین اثر ترقی است که در سال 48 منتشر کرده است و به همین دلیل شاید منبع خوبی برای قضاوت در مورد مهارت نویسندگی او نباشد.

داستان من هم چه گوارا هستم به علت قابل تأمل بودن و داستان سفر را به علت متفاوت بودن، دوست داشتم.

۰ نظر ۱۹ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۴۴
مهدیه عباسیان

عطر سنبل عطر کاج

عنوان: عطر سنبل عطر کاج
نویسنده: فیروزه جزایری دوما
مترجم: محمد سلیمانی نیا
نشر: قصه
تعداد صفحات: 192
سال نشر: چاپ هجدهم 1390

تعداد صفحات کتاب کمی گول زننده اند. وقتی که کتاب 192 صفحه ای را مقابلت می بینی، فکر می کنی باید چند روزی مهمان لحظه هایت باشد. اما وقتی آغاز به خواندن می کنی، نثر ساده و صمیمی کتاب، کلمه به کلمه و جمله به جمله تو را جذب خودش می کند. طوری که اصلا کتاب را فراموش می کنی و خیال می کنی در کنار فیروزه ی داستان نشسته ای و داری او را در خاطره بازی هایش همراهی می کنی، و پس از پایان هر کدام برای شنیدن خاطره ای دیگر اصرار می کنی. خاطرات زنده و دلنشینی از زندگی دختری که در هفت سالگی همراه با خانواده اش ایران را ترک می کنند تا زندگی جدیدی را در آمریکا آغاز کنند.

فیروزه جزایری دوما خاطراتش را با رگه هایی از طنز در آمیخته است. خاطراتی که سرشار است از، تلاش برای تطبیق با محیط جدید ، نقد و تعریف دو محیط در کنار هم و نشانه های حفظ هویت ایرانی. خاطراتی که فیروزه ی داستان تنها قهرمان آنها نیست بلکه تمام خویشانش در جذاب بودن آن ها نقش پر رنگی دارند.

 

- بدون خویشانم من یک رشته نخ هستم. با همدیگر یک فرش رنگارنگ و پر نقش و نگار می شویم. ( صفحه ی 153)

 

* این کتاب ترجمه ی کتاب Funny in Farsi است. کتابی که حدود یک سال پیش یکی از استادانم معرفی کرد تا برای تقویت زبان حتما بخوانم. وقتی با ترجمه ی آن مواجه شدم، عنوان کتاب برایم نامفهوم بود. اینکه عطر سنبل و عطر کاج از کجا آمده اند؟ اما بعد از خواندن کتاب فهمیدم که شاید این نام، بهترین عنوانی بود که می شد انتخاب کرد.

وقتی که کتاب تمام شد و بعد از اینکه یاداشتم را در مورد آن نوشتم، طبق عادت درباره کتاب سرچ کردم تا  از نظرات دیگر هم مطلع شوم. افراد زیادی بودند که بعضی بخش های کتاب برایشان بسیار خنده دار بوده و تنهایی بلند بلند خندیده اند. 

طنز کتاب برای من در این حد نبود. ولی بعضی از قسمت ها و مفاهیم آن به حدی زیبا بود که من و تک تک سلول هایم، باهم لبخند می زدیم.

** من تنها حدود یک سوم از نسخه اصلی کتاب را خوانده ام. کتاب ِ" عطر سنبل، عطر کاج" هم ترجمه خوبی داشت. ولی باز هم لذت خواندن نسخه اصلی و بدون واسطه ی ترجمه غیر قابل قیاس است.

 

۰ نظر ۱۸ مرداد ۹۴ ، ۱۶:۴۱
مهدیه عباسیان

حتی وقتی می خندیم

عنوان: حتی وقتی می خندیم
نویسنده: فریبا وفی

نـشر: مرکز
تعداد صفحات: 96
سال نشر: چاپ اول 1378 - چاپ ششم 1390

مثل همیشه وفی مهارتش در نویسندگی را با بیرون کشیدن سوژه هایش از دل روزمره گی های زندگی و روایت ساده، روان و دلنشین آن ها به نمایش می گذارد. حتی وقتی می خندیم تنها مجموعه داستان فریبا وفی و شامل 22 داستان بسیار کوتاه است که محوریت اکثر آن ها زنان و افکار درونی شان در موقعیت های مختلف زندگی است.

 

- دخترم به حرف های عاشقانه مثل شیر و تخم مرغ هر روزه اش عادت کرده است. ممکن است این حرف ها را آخر شب به او بگویم یا وسط یک بازی یا توی دستشویی. ممکن است روزی یادم برود. آن وقت او مثل بلدرچینی می آید. کنار دستم می نشیند و به لب و دهانم خیره می شود. (صفحه ی 48)

- زن ها با جزئیات است که به شناخت می رسند. به شناخت چیزی در عمق زندگی. بیشتر آن ها از کلیات چیزی نمی دانند ولی جزئیات مثل دانه های مروارید در صدف ذهنشان پنهان است تا در صورت پیدا شدن نخی، گردنبندی از آن درست کنند.

(صفحه ی 77)

- زن ها دو دسته اند. آن هایی که محافظت می شوند و آن هایی که نمی شوند. (صفحه ی 89)

 

* دقیقا دیشب بود که به خودم قول دادم کمتر کتاب بخوانم تا کمی وقت برای سایر علایق خاک خورده ام پیدا شود. امروز اتفاقی سر از کتابخانه در آوردم و با تکرار مداوم " فقط یک کتاب" وارد مخزن شدم. اما وقتی در میان آن همه کتاب قرار گرفتم و مخصوصا وقتی اسم فریبا وفی را دیدم که آن میان به من چشمک می زد، قول و علایق و کمبود وقت را کاملا فراموش کردم و حداکثر کتاب ممکن را امانت گرفتم. به محض رسیدن به خانه یک نفس حتی وقتی می خندیم را خواندم و به معنای واقعی کلمه در بعضی از داستان هایش زندگی کردم...

۰ نظر ۱۵ مرداد ۹۴ ، ۲۰:۰۲
مهدیه عباسیان

آشنایی با صادق هدایت

عنوان: آشنایی با صادق هدایت
نویسنده: مصطفی فرزانه
نشر: مرکز
تعداد صفحات: 530
سال نشر: 1387

 آنچه که ما از صادق هدایت می دانیم، نتیجه ی پیشداوری ها و کلی گویی های کلیشه واری است که ناخودآگاه حصاری دور شخصیت او کشیده و از او شخصیتی مرموز در ذهنمان ترسیم کرده است.

مصطفی فرزانه، سی و هفت سال پس از مرگ هدایت ناگهان تصمیم می گیرد که از او بنویسد. اما نوشتن نه برای ارضای حس کنجکاوی خواننده ی کنجکاو، و نه برای استفاده از اسم هدایت برای رسیدن به شهرت، بلکه برای ترسیم چهره ی واقعی کسی که شخصیت هوشیارش در گیرودار زمانه لوث شد و در جایگاه واقعی خود قرار نگرفت. برای درک سیر تحولات فکری اش و آنچه که گفت.

کتاب فرزانه اولین بار در سال 1988، در پاریس و در دو جلد با عنوان های " آنچه صادق هدایت به من گفت" و " صادق هدایت چه می گفت " در حدود 725 صفحه چاپ شد و پس از آن با حذف بعضی قسمت ها، در 530 صفحه توسط نشر مرکز در ایران منتشر شد.

 

آشنایی با صادق هدایت _ جلد 1آشنایی با صادق هدایت_جلد 2

بخش اول کتاب شامل خاطرات ناب و دست اولی از زندگی خصوصی هدایت و شرح ملاقات های فرزانه با هدایت است که با نثری روان روایت می شود. و بخش دوم که شامل نقد آثار هدایت و مقالات و کتبی است که در وصف او نوشته شده است، بیشتر به سیر تفکراتی که او را به نوشتن وا می داشت پرداخته است.

اسماعیل جمشیدی (روزنامه نگار) درباره این کتاب گفته است: « گرچه اثر فرزانه را نمی توان یک زندگی نامه یا تعریف کلاسیک دانست، اما دارای چنان ویژگی هایی است که برای شناخت بیشتر و درست تر هدایت، هیچ کس بی نیاز از مطالعه ی این کتاب نیست. و اگر بگوئیم تا به امروز، هیچ کس چون فرزانه و در کتابی که نوشته نتوانسته ما را با صادق هدایت آشنا کند، سخن به اغراق نگفته ایم.»

 

* اولین باری که اسم هدایت را شنیدم، در دوران راهنمایی بود. زمانی که یکی از دبیرها عاجزانه از ما خواهش کرد که سراغ هدایت و آثارش نرویم تا از ناامیدی و انزوا دور بمانیم! پس از آن نصیحت، بلافاصله از یکی از دوستان کتابخوان پدرم خواستم که کتابی از هدایت به من بدهد. منِ نوجوان در آن زمان از بوف کور هیچ چیز نفهمیدم و هدایت در انزوا در گوشه ای از ذهنم ماند تا امروز.

این کتاب خیلی ساده، بدون پنهان سازی مسائل، بدون اجبار برای هیچ گونه تصمیم گیری در مورد هدایت و بسیار متفاوت از تمام مقالاتی که در این سالها خواندم تا بیشتر از هدایت بفهمم و کمتر فهمیدم، شخصیت هدایت را به من نشان داد.

۰ نظر ۱۲ مرداد ۹۴ ، ۱۷:۰۵
مهدیه عباسیان

ما چگونه ما شدیم

عنوان: ما چگونه ما شدیم؟ ریشه یابی علل عقب ماندگی در ایران
نویسنده: دکتر صادق زیبا کلام
نشر: روزنه
تعداد صفحات: 480
سال نشر: چاپ اول 1374 - چاپ دوازدهم 1382

ما تا به کی می خواهیم ضعف ها، مشکلات، نابسامانی ها و عقب ماندگی هایمان را بر گردن دیگران بیندازیم و با مقصر نمودن آن ها چشم بر روی واقعیات آنچه بودیم ببندیم؟

 

دکتر صادق زیباکلام  ما چگونه ما شدیم؟ را با بررسی تفکرات مارکسیستی آغاز می کند و با پرداختن به معلول ها، استعمار، جبر و گریزی به سرتاسر تاریخ به جست و جوی ریشه ها و علت ها می پردازد و  این موضوع را مطرح می کند که ممکن است خودمان نیز در آنچه شده ایم و در "ما شدنمان" نقشی داشته باشیم.

کتاب شامل شش فصل، با عنوان های از کجا شروع کنیم، ایران چگونه جایی است، از صعود تا نزول، تأثیر هجوم قبایل بر ساختار و نهاد های اجتماعی ایران، خاموش شدن چراغ علم و شرق یا غرب، تماس یا تقابل است.

پس از گذشت حدودا بیست سال از چاپ اول کتاب، چاپ های مکرر در کنار جلسات متعدد نقد و بررسی و استقبال وسیع از این کتاب حساسیت و مهم و بنیادی بودن موضوع مطرح شده را نشان می دهد.

 

* ریشه یابی های کتاب بسیار دقیق و عالی بود. ولی بعضی قسمت های آن برای خواننده ای چون من که اکثر اوقات از تاریخ گریزان است، کمی کسل کننده بود. این کتاب مکمل بسیار خوبی برای کتاب چرا عقب مانده ایم؟ بود.

۰ نظر ۰۲ مرداد ۹۴ ، ۱۱:۰۳
مهدیه عباسیان

حکایت آن اژدها

عنوان: حکایت آن اژدها
نویسنده: نادر ابراهیمی
نشر: هاشمی
تعداد صفحات: 160
سال نشر: چاپ اول 1377

نادر ابراهیمی با ابداع شیوه ای جدید در داستان نویسی به نام "سرریز" اقدام به نوشتن آخرین مجوعه داستان خود، حکایت آن اژدها کرده است. شیوه ای که در آن خبری از تصحیح و بازخوانی های دوباره و چندباره ی پس از نوشتن داستان ها نیست، بلکه نویسنده به قدری به موضوعات مدنظرش فکر می کند، آن ها در ذهن سبک و سنگین می کند و بال و پر می دهد، که ناگهان سرریز می شوند و شُرّه وار به رشته ی تحریر در می آیند. کتاب شامل 10 داستان کوتاه است که محتوای برخی داستان ها بسیار ساده و ملموس اند و برخی دیگر گنگ و عجیب.

 

* فهمیدن آنچه ابراهیمی در دل بعضی داستان ها مخفی کرده بود، کار سختی بود. من بیشتر جذب شیوه جدید نگارش و مخصوصا توضیحات جامع ابراهیمی در مقدمه شدم تا داستان ها.

 

۰ نظر ۰۶ تیر ۹۴ ، ۱۷:۴۶
مهدیه عباسیان

روزی که محبت گل کرد

عنوان: روزی که محبت گل کرد
نویسنده: فریبا کلهر

نـشر: نبأ
تعداد صفحات: 18
سال نشر: چاپ اول 1376 - چاپ سوم 1382

روزی که محبت گل کرد کتابی مصور و کوتاه است که ماجرای غدیر خم و به امامت رسیدن امام علی (ع) را با نثری بسیار ساده برای کودکان گروه سنی ج ( سال های آخر دبستان) بیان می کند. ماجرای غدیر خم داستانی است که بیشتر کودکان با آن آشنا هستند اما نکته ای که کتاب را جذاب می کند روایت داستان از زبان خداست.

 

* نام جالب کتاب من را به سوی خواندن آن سوق داد. ولی در واقع، آنقدرها هم جالب نبود.

۱ نظر ۲۲ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۵۱
مهدیه عباسیان

عنوان : گردابی چنین هایل
نویسنده: اسماعیل فصیح
نـشر: پیکان
تعداد صفحات: 200
سال نشر: چاپ دوم 1382

 این بار "خداداد" قهرمان داستان فصیح و همراه جلال آریان در گردابی چنین هایل است. فصیح در این کتاب به روایت زندگی یکی از شاگردان قدیمی جلال آریان و قصه ی مظلومیت ها و تنهایی های او در کنار حلقه های نامرئی همیشگی اش می پردازد.

+ عنوان کتاب برگرفته از بیتی از حافظ است:

شبی تاریک و بیم موج و گردابی چنین هایل / کجا دانند حال ما سبکباران ساحل ها

 

- خودت باش. تو از خیلی از تراژدی ها گذشته ای و از این هم میگذری. (صفحه ی 160)

- زندگی اسارت کوتاهی است در این خراب آباد... تا رهایی... ( صفحه ی 179)

 

* پس از اتمام هر کتاب و نوشتن چکیده ای از آنچه فهمیده ام، در مورد هر کتاب سرچ می کنم تا با نظرات دیگران هم در این باره آشنا شوم. نظری که امروز در مورد "گردابی چنین هایل" دیدم واقعا برایم شوکه کننده بود. فصیح برای من نویسنده ای بسیار خاص است. کسی که با خود ِخصوصی اش به روایت آنچه دیده و تجاربش می پردازد. به نظر من کتاب های فصیح داستان یا رمان نیستند، بلکه برش هایی از واقعیت هایی هستند که بر او گذشته است. واقعیت هایی که اگر فصیح خوان باشی با کمک حلقه های نامرئی کتاب هایش به راحتی کنار هم چیده می شوند و خود خصوصی فصیح را بیش تر می نمایانند.

۰ نظر ۱۶ خرداد ۹۴ ، ۱۶:۱۳
مهدیه عباسیان